سفارش تبلیغ
صبا ویژن
               قااااااصدکانه
                            ســـاده ی ســـاده.. از دســت میـــرونــد .. همـــه ی آن چــیزها کــه.. سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...

 

دلم می خواهد هندزفری را تا آخرین حدی ک می شود فرو کنم توی گوشم تا هیییچ چیز از دنیای اطراف اجازه ی ورود ب مغزم را ب خودش - نتواند - بدهد .

دراز بکشم روی تختم؛

صدا را تا آخرین حد بلند کنم و سعی کنم ب هیـــــــــــچ چیز فکر نکنم .

ب تغییراتی ک مداااام روی اعصابم رژه می روند؛

ب دور شدن ها،

ب دلتنگی ها،

ب خالی بودن جای خیــــلی خنده های از ته دل...

نگاه های آرام ...

حرف های آرام کننده ...

و بی اضطراب....

 

فقط هیـــــــچ نشنوم؛

گوشم را بگیرم و چشمم را ببندم ...

توی تاریکی فقط صدا را بلند کنم .

 

و بگذارم تا می خواهد ببارد چشمانم؛

فایده ای هم ندارد ..

هیچ چیز ب حالت قبل بر نمیگردد؛

هیچ چیز ..

 

فقط شاید بتوانی خودت را دلداری بدهی در روزهایی ک گذرشان فقط دلهره ی زیادتری ب دلهره ی روزهایت اضافه می کند...

 

خسته شدم ...

 

پ.ن: با این حال؛

دلیل نیست خوب نباشم...

روی زندگی را یکی باید با خوب بودنش کم کند .

چرا نباید من باشم؟

پ.ن 2‌: گاهی هیچ خبری نیست.

چراغ سبز گوشی ات ب نشانه ی خبری از دوست و آشنا ها روشن نمی شود ؛

صفحه ی مسنجرت خاک می خورد؛

و تلفنت زنگ نمی خورد ...

 

گاهی خودت می مانی ؛

و خودت ...

 

و خدا ...

 

..../

در پناه خودش ..

 

آپلود عکس

 

 

 

پ.ن3 : دلم فقط می خواد بخوابم .

وقتی خوابم آرومم؛

آرووووم ِ آروم ...

 


+ پنج شنبه 91/7/20 9:50 عصر قاصدک خانوم | نظر