ســـاده ی ســـاده..
از دســت میـــرونــد ..
همـــه ی آن چــیزها کــه..
سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...
|
خب بر همگان آشکار است که وقتی یک توپ بکستبال که از شانس اینجانب نو و بسیار پر باد است بر سر یه قاصدکی از همه جا بی خبر به طور کاملا ناگهانی بر سر وی نازل شوذ آنچنان چشمانش سیاهی رود و سرش گیج رود دیگر پری برای بدبخت بیچاره باقی نمی ماند...
نمی دانم ما یک عمر داشتیم با توپ کم باد زندگی خود را می گذراندیم و هیچ حرفی هم نمی زدیم و حالا دقیقا هم زمان با این اتفاق ناگوار باید توپ های نو جایگزینش شوند.....
این هم از شانس ما...
ساده بگویم...
قاصدکی دچار سردردی خفن شده...!
.
.
.
اما..ارزشش را داشت..