ســـاده ی ســـاده..
از دســت میـــرونــد ..
همـــه ی آن چــیزها کــه..
سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...
|
آن طور که از زمان ها و انسان های قدیم گفته اند و تعریف کرده اند و به گوش ما رسانده اند،اینجانب اینگونه برداشت می کنم که آنها خیلی بویی از احساسات،بدبختی،بیچارگی،افسردگی ،ناراحتی و درگیری نبرده اند و به طور معمول زندگی سرخوشانه ای داشته اند.با اعضای خانواده ی خود اندکی می گفتنه اند و می خندیده اند،با رادیو صفا می کردند و تلویزیونی هم نداشته اند که بخواهند از بی مزگی و تکرای بودن و....آن ضد حال بخورند(هم چنین از کنسل شدن انواع و اقسام اردوهایشان!)
پس خیلی راحت زندگی کرده اند و عمرسشن به پایان رسیده و نسل های دیگر جای آنان را گرفته اند.آن طور که گفته اند....
+ راستی....تا به حال به این نکته فکر کرده اید که الان ما خیلی قدیمی هستیم؟!
نسل های بعد از ما ما را مسخره می کنند و مثلا به این که با قاشق و چنگال غذا می خوریم بسی بسیار می خندند...شاید تا آن موقع علم آنقدر پیشرفت کند که تمام راحتی ما در نظر آن سختی بسیار عظیمی به چشم آید...
من از بچگی ام _ یعین زمانی که یک قاصدک خیلی کوچک بوده ام _با این موضوع درگیر بودم و برایم این نسل در نسلی خیــلی جالب و هیجان انگیز بود....و خیلی هم تفکر بر انگیز!
گاهی به فکر های خودم می خندم!