ســـاده ی ســـاده..
از دســت میـــرونــد ..
همـــه ی آن چــیزها کــه..
سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...
|
چشمهایم را باز می کنم.20 خرداد تمام شده است.پارسال 20 خرداد مدرسه ها تمام شد و من سرخوشانه -البته خیلی جدی نگیرید -به استقبال تابستانی رفتم که خیلی مایل نیستم راجع بهش چیزی بگویم...بگذریم.
20 خرداد تمام شده بود و حالا 21 خرداد با کمال جسارت جای 20 خرداد را گرفته بود.نمی خواهم صریحا بگویم که چرا 20 خرداد ها را دوست دارم (با این که فکر میکنم الان خیلی صریح تر از صریح شد)اما احساس می کنم 20 خرداد های این دوسال فقط به اندازه ی یک 21خرداد جسور فاصله داشته اند.یک 21 خرداد بسیار سریع که درون خودش چند 20 خرداد را جای داده بود...20 خرداد هایی پر از خاطرات تلخ و شیرین...
دلم می خواهد بنویسم.هنوز دل خوشی ای دارم که لا اقل هرکس از حرفهای خسته کننده ی من خسته شود،کسی هست که با تمام صبر و حوصله به حرفهایم گوش دهد و تمام حرفهایم را در خودش نگه دارد....حتی اگر مجازی باشد و حرفهای من را در حد همان نوشته های سیاه تایپ شده که روی خودش حک کردتشان بفهمد..البته شاید هم بفمهمد...درک کند...و بخواهد همدردی کند و نتواند...مهم نیست...مهم این است که می شنود...و از حرف زدنم خسته نمی شود...
نمی دانم چرا دارم این حرف ها را می زنم..شاید کم کم این صفحه ی مجازی هم از دستم خسته شود و من دیگر امیدی برای اینهمه حرفهای نگفته ام نداشته باشم...شاید تا آن موقع همه از دست حرفهای خسته کننده ام خسته شده باشند و هیچ کس حوصله نداشته باشد حرفهای یک قاصدکی کوچک را بشنود...و این همان اتفاقی است که از اتفاق افتادنش می ترسم....
دوران راهنمایی من که رو به پایان است هیچ .قت برایم عادی نخواهد شد...دوران راهنمایی من بهترین دوران زندگی ام بود.به خصوص سال آخر ...همان سالی که به اندازه ی یک 21 خرداد بسایر سریع همراه با 20 خرداد هایی آمد و خیلی سریع تر از سریع رفت....
پس من به همه ی تک تکتان قول می دهم که هیچ وقت برایم عادی نمی شوید...هیچ وقت سوم ب ای بودن و سوم ب ای ماندن را فراموش نخواهم کرد...حتی اگر شما فراموشش کنید....و هیچ وقت علاقه ام به تک تکتان عادی نخواهد شد...این را جدی می گویم...حتی اگر دیگر در کنار هم نباشیم . سوم ب ای نشویم...صبح هادم در کلاس نایستیم و سر وصدا نکنیم.....و حتی اگر 21 خردادی نباشد...21 خردادی پر از شادی و دوستی و محبت و شوخی و صد البته...20 خرداد ها...
می ترسم ادامه بدهم....می ترسم اگر ادامه بدهم صفحه ی مجازی هم علاوه بر شما از دستم خسته شود...پس به عنوان حرف آخرم فقط یک چیز می گویم...
خداحافظ 21 خرداد پر از خاطره....