ســـاده ی ســـاده..
از دســت میـــرونــد ..
همـــه ی آن چــیزها کــه..
سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...
|
من دلم تنگ شده...خیلی زیاد!
دلم تنگ شده برای زنگای حرفه و پیچوندن امتحانا!که البته چون دوستان خیلی لطف داشتن،همیشه این کارو به من و غزال واگذار می کردن و ما نیز در این مورد بسیار سابقه دار شده بودیم!! البته همیشه آخرش به امتحان شفاهی ختم می شد...چون ما دیگه توان بیشتر اصرار کردن و بهونه آوردن نداشتیم!(البته تو امتحانای شفاهی هم،همیشه دوستان لطف می کردن و جواب ها رو به طور کامل می رسوندن!)
دلم تنگ شده برای زنگای زبان و نامه بازی با بچه ها ،از این ور کلاس به اونور کلاس!
دلم تنگ شده برای پرورشی!آخ که چقدر باحال بود...هر کی چه کارشو می کرد،چه نمی کرد،آخرش 20 می شد!(البته ناگفته نمونه که چه خاطراتی با عبدو تو تئاتر داشتیم!)
دلم تنگ شده برای زنگای اجتماعی...صبحای یک شنبه،با رسی دم در کلاس وایسادن و نگاه کردن ...(با هوشا زود دریافت می کنن برای چی!!)
دلم تنگ شده برا زنگای رایانه و دعوا با عبدو برای اینکه موس دست کی باشه!(که البته وقتی موس عبدو می افتاد،ایشون همیشه به دلایلی،موس رو روی پاشون می ذاشتن!!)
دلم تنگ شده برا زنگای ادبیات و......جز هدی جون و خوش گذرونیش و با دی دی شعر خوندنش ،چیزی یادم نمی یاد!
دلم تنگ شده برای زنگای فیزیک!آخ که اوایل سال وقتی خانوم سیداحمدیان اسم خانوم موسوی زاده رو می آوردن،چقدر من و عبدو ذوق می کردیم!
دلم تنگ شده برای زنگای ریاضی!وای که چقدر سر کلاس خانوم خمسه من ضایع می شدم!!تقریبا هر جلسه!!هر دفعه هم با یه موضوع!چقدر با نرگس جون بحث می کردیم سر ریاضی و چقدر غزال و زینب و فاطمه حسینی کیف می کردن سر این کلاس!
دلم تنگ شده برای زنگ های زیست!!آآخ که سر تشریح،چقدر گند کاری کردیم!!(از آب کردن شش اون گوسفند بنده خدا گرفته تا....جر دادن کلیه گوسفنده!چه بلا ها که سر اجزای این گوسفند بدبخت نیاوردیم!)
دلم تنگ شده برای زنگ های جغرافی!(که البته بنده معمولا مشغول انجام دادن تکالیف زبان ترمی بودم!!(البته دیگه شماهارو نمی دونم که مشغول چه کاری بودین!!)
دلم تنگ شده برای زنگ های قرآن!!که همیشه ضحی جون چون خیلی حواسشون جمعه،با قرآن بنده سر می کردن!!(نشنیده بگیرین..گناه داره!)
من دلــــــــــم برای زنگای دینی و احکام تنگ شده....!!!!خیلی زیاد!البته نه فقط برای درسش... !!به پلی جون پیشنهاد می کنم که این قسمتو نخونه!!
دلم تنگ شده برا زنگای انشا....نظر خاصی ندارم...باید نظر عبدو و هدی رو پرسید!!(ولی در کل بد نبود!)
خلاصه دلم خیلی تنگ شده...برای همه ی همتون!!