سفارش تبلیغ
صبا ویژن
               قااااااصدکانه
                            ســـاده ی ســـاده.. از دســت میـــرونــد .. همـــه ی آن چــیزها کــه.. سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...

 

درست مثل لحظه ک خودم را در مقابل حرف هایی ک با یقین نپذیرفته بودمش تسلیم کردم .

شاید از اول هم اشتباه بود!

شاید هم مقصر اشتباهات خودم بود .

حالا که وضعیت فعلی موقعیت خوبی را گوشزد می کند برای آغازی دوباره !

دل را پاک می کند و صیقل می دهد این ذهن آشفته را .

و فکر را باز می کند انگار؛باز تر از همیشه ...

حالا شروع کن!

شاید متفاوت تر؛این بار ...

 

پ.ن: مبارکه ماه رموضونتون! التماس دعای زیییاااد ...

پ.ن2: به پایان رسید. یکی از سخت ترین تیر های زندگی ام ! ب استثنا اولین و دومین و سومین و...صبح چهارمین روزش ! از ظهرش به بعد. تا همین حالا...سی و یکمش .

خراب کرد...خراب کردم ؟ ... ! خراب شد. عجیب بود .... حیف این تیری ک گذشت ...

حیــــــف !

پ.ن3: دلتنگ گذشته بودن فایده ای ندارد ! فقط انگار دلتنگ لحظه ای" اگ یادش بره" خواندن !

 

پ.ن4:پایان... /


+ شنبه 91/4/31 6:2 عصر قاصدک خانوم | نظر