ســـاده ی ســـاده..
از دســت میـــرونــد ..
همـــه ی آن چــیزها کــه..
سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...
|
دلم هیچ بهانه ای برای ماندن نمی تراشد .
رهایی می خواهد و نیازهایش را پرچم سرخ گنبدش می یابد .
بی قراری هایش را شور اذانش آرامش می بخشد و دل پریشانی هایش را انتظار بین الحرمین .
بغض هایش را ضریح رها می کند و نفس های بریده اش را صحن ....
هوای دلش را بوی خاکش و دلتنگی اش را اذن دخولش ....
بی نهایت بهانه می تراشد برای نماندن .
اگر خدا بخواهد .
اگر بشود...اگر طلبیده شود این دل ،
چه می شود .....
----------------
دلم را طلبیدند .
زبان قاصر است از حس درون .
قاصر قاصر ...
پ.ن: حلااال کنید،هر چ خوبی و بدی دیدین از اینجانب ...
عازیم کربلاییم .
جای همگان را خالی می کنم ..
سال نوتون مبارک،التماس دعا ...
یا حسین .
رها می کنم بغض