ســـاده ی ســـاده..
از دســت میـــرونــد ..
همـــه ی آن چــیزها کــه..
سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...
|
خوب دیگه..خدا رو شکر این جومونگم تموم شد و ما از دست همه ی اونایی که جومونگ جومونگ می کردن راحت شدیم..!!(البته هنوز که راحت نشدیم...ای خداااا...مثل اینکه جومونگ تا 4هم اومده..!!)و این که بنده نیز بسیار خوشحالم که حتی یه قسمتش ندیدم..!!!البته اگه دوستانی مثل هدی جان و پولی جان و کوثر جان اینو بخونن می گن جومونگ دیدن لیاقت می خواد و تو لیاقتشو نداری..!!حالا که دیگه تموم شد و دیگه پسر عموی سه ساله ی من وسط مهمونی دیگه جوگیر نمی شه و بلند نمی گه:من جومونگم..!!!و دیگه کسی برای از دست ندادن یه لحظه از جومونگ ،دختر 4 سالش رو تو بیابون جا نمی ذاره و قربونی جومونگ نمی کنه..!!و دیگه مردم نمی رن دم در هتل استقلال صف بکشن تا لحظه ای افتخار اینو به دست بیارن که هنر پیشه ی محبوبشون رو(!!)ببینن..!!البته اگه قرار باشه جومونگ 2 رو هم بذارن که...واااااااااای..!!این هری پاتر خودمون از همش بهتره..!!از یک جومونگ گرفته تا......چهارش..!!
خدا را شاکریم که بالاخره یه هفته ی دیگه مدرسه ها باز میشه و ما دوباره فرصت اینو پیدا می کنیم که هی همدیگه رو اذیت کنیم..!!و بالاخره ارشد می شیم و تمام اون زور گفتنای بچه ارشدا تو زمان خودمونو ،سر کوچکترا خالی می کنیم..!!البته این بچه هایی که ما دیدیم....فکر نمی کنم گوششون بدهکار باشه..!!و ما هم میریم مدرسه وکـــــــــــــــــــلی کیف می کنیم..!!(البته خودما..!!)البته به استثنا کسانی که می شینن و برای باز شدن مدرسه ها زانوی غم بغل می گیرن..!!مثل همبن پولی جون خودمون..!!تازه...اول مهر چهارشنبه هم هست..!!هدی خانوم دلت آب..!!!ما هم دیگه از این سر رفتگی حوصله خلاص میشیم و بد جوری سرمون گرم میشه...ولی واااااااااااااااااااای...با کلی امتحان...این قسمتشو اصلا دوست ندارم..!!از یه طرف دلم می خواد برم مدرسه و از یه طرفی...!!!!
به امید دیدار..!!نا یه هفته ی بعد..!!
تماس.فرت..!!