|
ســـاده ی ســـاده..
از دســت میـــرونــد ..
همـــه ی آن چــیزها کــه..
سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...
|
ماه رمضون اومده..!!!
ماهی که توش پر از خیر و برکته...!!!
ماهی که آدم توش کلی ثواب می کنه...!!!
ماهی که توش خواب و نفسای آدم روزه دار عبادته...!!!
ماهی که الله اکبر توی تلوزیون یه عالمه برامون شادی میاره...!!!(البته منظور الله اکبر اذان مغربه...!!!)
ماهی که دعا هامون زود مستجاب میشه...!!
ماهی که ...
...
توی این ماه یادمون نره همدیگه رو دعا کنیم...!!!
یادمون نره کارای خوب بیشتر بکنیم..!!!
یادمون نره...!!
...
ای فرزند آدم...
دل تو حرم من است،
چگونه در حرم من بیگانه راه می دهی؟
جان تو منزلگاه عشق من است،
چگونه در این منزلگاه،محبت دیگران را
پذیرایی می کنی؟
وجود تو فرش قدمهای یاد من است،
چگونه یاد غریبه ها قدم بر این فرش
می نهد؟
...
به من اعتماد داشته باش.
از من مگریز،
زبانت را با نام من،دلت را با عشق من،و قلبت را
با یاد من تازه کن.
من دوست آن کسم که دوستم بدارد،
من همنشین آن کسم که با من بنشیند،
من همدم آن کسم که با من مانوس شود...
...
پی نوشت:تو رگهای من یه چیزی جریان داره که این زمینیا بهش می گن عشق...(اگه مسافران دیده باشی...!!)
من عشق می ورزم...ولی نه از اون عشقای الکی...
چقدر سخته...آره...خیلی سخته...خیلی چیزا خیلی سختن...!!!
چقدر سخته حرف نزدن...!!!
چقدر سخته بازی نکردن...!!!
چقدر سخته لذت نبردن...!!!
چقدر سخته دوست نداشتن...!!!
چقدر سخته مدرسه نرفتن...!!!
چقدر سخته بی توجهی...!!!
چقدر سخته حوصلت سر بره و ندونی چی کار کنی...!!!
چقدر سخته دوست داشته نشدن...!!!(چه جمله بندی ای شد...!!!)
چقدر سخته باور کردن چیزای باور نکردنی...!!!
چقدر سخته انتظار...!!!
چقدر سخته دوری...!!!
چقدر سخته آپ کردن بدون هیچ مطلبی...!!!
چقدر سخته تحمل کردن خیلی چیزا...!!!
چقدر سخته تحمل اینکه کلی آپ کنی و بعد همشون یهو پاک شن...!!!(تازه هیچ جا هم سیوش نکرده باشی...!!!)مثل من...!!!
چقدر سخته کتابی رو بخونی که بدونی آخرش چی می شه...!!!
چقدر سخته تحمل اینکه یکی چیزی از تو رو که کسی نباید بفهمه،بره به همه بگه...!!!
چقدر سخته انجام دادن کارای غیر ممکن..!!!
چقدر سخته تو وبلاگت بیان و بهت نظر ندن...!!! تا نظرات کم شه و بهت بخندن...عین من...!!
چقدر سخته بچه نبودن و کارای بچگونه نکردن...!!!
چقدر سخته....
راستی چقدر سخت بود گفتن این همه چقدر سخته...!!!
نظر بدین...یادتون نره....!!!!
سلااااااااااام...!!!
به دلیل اینکه یکی از دوستان گرامی از قالب بنده خوششون نیومد،مجبور شدم عوضش کنم...!!!آخه ایشون از رنگ صورتی متنفرن...!!!
منم به نظرشون احترام گذاشتم و عوضش کردم...!!!
امیدوارم از این یکی دیگه خوششون بیاد!!!آخه دلم نیومد که قالبی بذارم که توش صورتی نداشته باشه...!!!(راستشو بخواین خودمم کم کم داشت از رنگ صورتی حالم به هم می خورد...!!!)این از قالب...!!!
حالا بریم سراغ اردوی امروز...!!!خیلی باحال بود...!!!باحال که چه عرض کنم...منو به زور گرفتین و یهو پرت کردین توی آب به اون یخی...!!!
ََ
پولی خدا بگم چی کارت نکنه...!!!
البته من از اون دسته آدمایی نبودم که تا یه قطره آب بهم می خوره شروع کنم به دعوا و...
(خودتون می دونین منظورم...!!جوجو خانوم اشتباه نکنین منظورم شما نبود!)آخه اردو با خیس کردنش مزه می ده دیگه...این که بخوای بشینی و از دیگران دوری کنی و کلی قسمشون بدی که خیست نکنن که نمی شه ...!!!خوب اگه قراره اینجوری باشه می شستیم تو خونه دیگه...اردو رفتنمون چی بود...؟؟؟
بگذریم...چقدر رفتنه تو اتوبوس خوش گذشت...از بن بن بن و گو خوندن و پاره کردن عکسای یه بنده خداگرفته تا.... دیشب خوندن ضحی...!!البته برگشتنه هم خیلی کیف داد...!!با اذیتای که سومای بیچاره رو کردیم و با نشستن با کفش کثیف رو رختخواب آقای راننده...!!!در هر صورت خوش گذشت...امیدوارم به شماها هم خوش گذشته باشه...مخصوصا به پولی که بی صبرانه منتظز شبانگاه بود...هم به اف ام که منتظر...هم به قیچی...هم به عبدو جون که خیلی اذیتش کردم...هم به ضحی که.....(!)خلاصه به همه ی همتون...!!
می نویسم برای همتون..همه ی همتون...!!!
برای رسی و شوق پرواز و پریدن...!!!!
برای نگین جون و خورشیدی که همیشه می درخشید...!!!
برای پلی و شب...شبی که معمولا دید به دیر پیداش می شه...!!!!مخصوصا الان...
برای عبدو و دوست قدیمی...دوستی که احتمالا دیگه مایل به دیدنش نیست...!!!(آخی...بمیرم...فاطــــمه...!!!)
برای غزالی که همیشه شاد و با نشاط بود...!!البته گاهی هم...!!!
برای نرگس جون و ....75 سال...!!!(دیگه خودتون بفهمین...!!!)
برای نسیم و بادبادک بازیش..!!!
برای قیچی و پرسین ازش که فعالیتای اقتصادی یعنی....!!!!
برای اف ام و پرادو مشکی دو در 6سیلندر و ...س...ا...ر...ا....!!!
برای ضحی و ....
بزای هدی و .....به به...به به...!!!
برای عطا و زمانی که منو می دید که به یکی سلام می کنم و لجش می گرفت...اما حالا خودش...!!!!
بزای کوثر و...(هیچی نمی گم...هیچی...چون...!!!)
برای همتون می نویسم...می نویسم تا به یادتون باشم...تا به یادم باشین...تا فراموشم نکنین...تا تو ذهنتون بنویسن...
برای صورتی و ....
به یادتونم
به یادم باشین
نظر بدین..!!!
من هیچی نمی دونم...!!!!
نمی دونم چرا پلی اینقده منو اذیت می کنه!!!
نمی دونم چرا معلم انشای قدیمی دیگه به من سر نمی زنن...!!!
نمی دونم م کیه؟؟؟!!!
نمی دونم چرا وقتی سومامون پاشون به دبیرستان می رسه،دریغ از اینکه خودشون تا چند وقت پیش راهنمایی بودن،خیلی زود جوگیر می شن و از یه دریچه ی دیگه به ما نگاه می کنن!!!
نمی دونم چرا دنیا اینــــــــــــــــــقدر بی معرفت و نامرد شده...
نمی دونم چرا هیشکی منو دوست نداره...!!!!
نمی دونم چرا ما آدما اینقدر زود همدیگه رو فراموش می کنیم...
نمی دونم ما دوستا چرا گاهی از هم فرار می کنیم و گاهی در حسرت یه لحظه با هم بودنیم...!!!
نمی دونم چرا ما قدر لحظه ها را نمی دونیم...اصلا..!!!
نمی دونم چرا دیگه حتی حوصله ی نگاه کردن به عکس هری پاتر،رون،هرمیون،دامبلدور و ....که روی آیینه و کلید اتاقمه رو هم ندارم...!!از بس کتاباشو خوندم....
نمی دونم چرا دیگه حوصله ی نگاه کردن به برنامه های تکراری و یکنواخت تلوزیون رو هم ندارم..!!
نمی دونم چرا دیگه حتی حوصله ی زنگ زدن به دوستای قدیمیمو هم ندارم...چون جز اینکه همش به هم بگیم خوبی...چه خبر و هیچ جوابی هم نشنویم و همش به سکوت بگذره،کار دیگه ای نداریم..!!!
نمی دونم چرا پلی اینقدر از .... بدش می آد!!!
نمی دونم چرا دیگه عبدو دوست نداره بره نزدیکای استراحت دبیران...!!!
نمی دونم چرا ما آدما برای چیزای خیلی کوچیک دروغ می گیم...
نمی دونم چرا ماها گاهی با هم دعوا می کنیم...
نمی دونم چرا...
.....
من نمی دانم
که چرا می گویند:اسب حیوان نجیبی است،کبوتر زیباست.
و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد.
چشم ها را بای شست،جور دیگر باید دید.
واژه را باید شست.
واژه باید خود باد،واژه باید خود باران باشد.
چتر ها را باید بست.
زیر باران باید رفت.(فقط به خاطر اف ام!!!)
فکر را،خاطره را،زیر باران باید برد.
با هه مردم شهر، زیر باران باید رفت.
دوست را،زیر باران باید دید....
.....
من جواب می خوام!!!کسی چیزایی که من نمی دونم رو
می دونه؟؟؟؟اگه می دونه به من بگه...!!!
راستی...من یه چیزو خیلی خیلی خوب می دونم...دو ماه دیگه،....این موقع تو مدرسه ایم...!!!هوراااااااااااااا!!!!!!!(
به قول.....!!!)
