• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : دبيرستان....
  • نظرات : 9 خصوصي ، 68 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     

    مثل كبريت كشيدن در باد

    ديدنت دشوار است

    من كه به معجزه ي عشق اميد دارم

    مي كشم آخرين دانه كبريتم را در باد...

    هر چه باداباد...!

    پاسخ

    هرچه اداباد....فقط يه چيزي اتفاق بيفته!

    بيا همه با هم بگيم : معــــــــــــجــــــــــزه....! بيــــــــــــــــا...!

    يه معجزه مثل معجزه ي درمانگاه. مثل معجزه ي شيشه شكوندن مثل معجزه ي دو ماه پيش، ....

    معــــــــــــجــــــــــزه....! بيــــــــــــــــا...!

    پاسخ

    اگه اومد خبرم كن.....
    فكر كنم معجزه هم ما رو فراموش كرده...!
    پاسخ

    به شدت...!

    (اين يادداشت رو با صداي بي حوصله و خوابالو بخوانيد.)

    ببين اگر مي خواي مي تونيم بريم شب به خير بگيم ها...! البته اگر مايل باشي...!

    دقيقا دو ماه مي گذره!

    اگر مي خواي بريم شب به خير بگيم! البته اگر دردي ازمون دوا مي كنه!(البته اگر واقعا بتونيم بريم كه واقعا دردامون دوا مي شه!)

    پاسخ

    اين كارو امشب بايد بكنيم كودك....
    من دلم مي خواد برم بانو امين...!
    پاسخ

    :(
    من بايد برم انگار قسمت نيست باهم حرف بزنيم... اگر مي خواي عزيزم زنگ بزنخيلي خيلي خيلي دوست دارم!!
    پاسخ

    مي تو....
    + عادله 
    كاش هيچ وقت نمي رفتيم دبيرستان.......!
    پاسخ

    كاش...(البته براي شما كه بد نشد...!!!!!!!!!!)
    عارفه رفتي؟
    پاسخ

    آره ولي اومدم الان...
    پاسخ

    :(

    همه چي نفرت انگيزه!

    احساس مي كنم با نوشتن اون شعر ته دفتر كلاس اولم منو مسخره كردن!

    تمام سال هاي عمرم داشتم به اون فكر مي كردم!

    من به همتون قول مي دم عادت مي كنين....اين اولشه بذارين وارد جو دبيرستان بشين بعد قضاوت كنين...اونوقت شما هم به همه ياون غول ها ي بزرگ مي پيونديد....
    پاسخ

    نمي خوااااااااااااااااااام...

    حالا ما شديم اونور نرده و همه معلمايي كه باهاشون بوديم مي شن اونور نرده!

    كلاس اول دبستان. معلممون ته دفترم نوشته بود:

    مريم جان تو شعر ناتمامي من تشنه ي سرودن. آموزگارت.

    وقتي به مامانم گفتم يعني چي مامانم گفت كه يعني تو هي درس مي خوني و بالاتر مي ري ولي معلمت همون كلاس اول مي مونه! و بالا نمي ره! ترجيح مي دادم معلم شعر ناتمام باشه و من تشنه ي سرودن!

    درگير اين شدم كه خانوم زرسازان چه قدر كلاس اول موند!!!!!!!!

    پاسخ

    خيلي كلاس اول موندا...خيييييييييييييلي!
    هنوز هيچي تموم نشده جواب رو تو وبلاگم دادم برو بخون عزيزم....
    پاسخ

    چشم........
    من از دبيرستان خوشم نمي اد...........
    خيلي ترسناکن .....


    پاسخ

    خيييييييييييلي ترسناكه نگينم....خواهري من مي ترسم....منم خوشم نمياد دلم مي خواد دوباره برم راهنمايي و يه عاااااااااااااله حال كنم...ايناخيلي بزرگن....:(
    سلام خواهري
    پاسخ

    سلام خواري....
     <      1   2   3   4   5      >