جناب ِ هيچ کس باز تشريف فرما شدن ...
خوب هستيد شما ؟
امروز اين "قاصدکي" اي که ميفرماييد ما رو کشتن بس که کنجکاوي کردن ...
تورو خدا يا خودتونو معرفي بفرماييد يا تشريف نياريد :دي
البته من تو عمرم انقد رک نبودم ...
اما از اونجايي که عاريف جان با اين کنجکاوي شون مارو به مرز جنون رسوندن تصميم گرفتم ضربه رو يهو وارد کنم ... بي مقدمه :دي
و الا من ته دلم هيچي نيس ... :)
عاريفه خانوم خوش نيستند گويا ...
اين "لعنت به اين ديواري" که تو استاتوستون گذاشتين يه زماني حکم بنزين رو داشت تو دوستي ما ... يادته که ؟
سري دعواهامون تو اون تابستون ِ به قول تو کذايي ...
همون شبي که با رفقاي روشنگري افطار بيرون بوديد ...
شب گندي بود ... بيخيالش /
اومدم اينجا تا بگم خوش نيستي ...
اس ام اس ات هم الآن اومد ...
فقط ...
ميگذره ...
يادت ميره اين روزا رو ...
من هستم واسه اين روزات ...
اصن ساخته شدم واسه اين روزها ...
:)