• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : هــيچي !يه گفتمان ساده ....
  • نظرات : 1 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ئـــــه ! اين آخ آخ آخ اي ک تو استاتوست گذاشتي هم برميگشت به کاراي زيادمون يني ؟ :))
    آره ... اصن مدرسه امروز تو يه فازي بود ... يه فاز خاص و ناب ...
    اما بعضيا رو که ميديدم جا ميخوردم ...
    شايد قبل عيد انقدر سرم شلوغ بود که حتي نميتونستم سرمو بيارم بالا ببينم دورو برم چه خبره ...
    اما امروز ...
    اتفاقا داشتم به فرزانه هم ميگفتم اين موضوعو ...
    واقعا عوض شده بودن ... خيلي بد بود ... يه حالي شدم ...


    وااااااااااي عاريـــــــــــف ... دارم به فردا فک ميکنم ...
    ميـــــــــاي واقعا ؟
    نميتونم بهت قول بدم که اتاقمو مرتب نميکنم ...
    يه دستي مجبورم روش بکشم ...
    جا واسه نشستنم نيس آخه :دي

    من بيام دنبالت ؟؟ فک کردي چي واقعا ؟؟
    تا وقتي ماشين زير پاي تو هست که دگ رو زدنت به من معني نداره ... والا بخدا :دي
    من ِ بدبخت بعد کنکور هم بايد مثه الان با همين تاکسي سر کنم :)))

    پاسخ

    نخيـــــر! دليل اين آخ آخ آخ و ميگم فردا برات مفصلااا:))))) شديدا عجيب و خاص. شديدا...باورت ميشه من و آنيتا فقط سلام كرديم ب هم!!!! من و آنيتا ...يني من با آقي حرف زدم با آنيتا نحرفيدم! و كلا ناب و خاص و عجيب بود امروز...كيا عوض شده بودن؟ ك شوكه شدي؟ آخخخخ مها نمي دونمممم.....ولي ايشالااا بشههه....بابا! تو ك وضع اتاق منو ميدوني:))))) من تارف ك نداررررم:دي حرف نزن....! ما نه هفت تا اپل تو خونمونه نه 3 تا آيفوونن..هيسسسسسسسس!‌:))