براي دوستان سوم ب اي و غير سوم ب اي عرض مي کنم.
دو تا پنجره ي طبقه ي بالا از سمت راست تصوير پنجره هاي سوم ب هستن...
هعي سوم ب...
امروز داشتم براي قيچي خاطرات دعوا کردن هاي خودمو نرگس سادات سر تخته پاک کن رو تعريف مي کردم...
ببين من وااااااااقعا دلم براي سوم ب تنگ شده...
ترجيح مي دم تا پايان عمرم راجع به اينکه موقع بدمينتون بازي کردن به چيزي فکر مي کردم با کسي صحبت نکنم! :دي ولي هنوزم وقتي يادم مياد به خودم افتخار مي کنم! :)
و اينکه اون روز که تولد تو بود و من براي اينکه حواست رو پرت کنم بردمت بدمينتون بازي کنيم و از زور ذوق زدگي اصلا نمي فهميدم دارم چي کار مي کنم!
مي دوني چند وقته ذوق مرگ نشدم؟
ذوق مرگ شدن يه موهيت خدادايه.... آدمايي که ذوق مرگ نمي شن خيلي خنثي ان...
نه بابا...
منظورم اينه که من از مدرسه اومدم بعـــــدش اومدم پارسي بلاگ...
امروز يه نفر مي گفت قيافه ي سايت مدرسه عوض شده! امروز با کلي خوشحالي به قيچي گفتم که ديدي سايت رو عوض کردن؟
حالا قبلا دقيقا چه شکلي بود...
ن م ي د و ن م...!!!
از مدرسه اومدم تو پارسي بلاگ... مي بينم نوشته نوشته ي برگزيده يک سوم ب اي....
ديدي سوم ب چه قدر جهاني شدش؟
آخ سوم ب ...
:(((((((((((
دختر خوب نبودن ؟!!!! اين رو اون معلم ادبيات مي گفت ؟ ........
چقدر با شما خشن برخورد مي کردند ..... ووووووي
اين عاليه .../