يادته يه بازي داشتيم.
اسم کسايي که دوست داشتيم رو کاغذ مي نوشتيم، مي ريختيم وسط هر کي يه دونه برمي داشت.
بعد شروع مي کرديم به کتک کاري با اون کسي که اسم کسي که ما دوسش داريم بهش افتاده....
آخ چـــــــــه قدر مي خنديديم....
يادته حقيقت يا جرات بازي کرديم قرار شد من آب بريزم سر ليلا؟ خب من قشنگ يادمه ....
واي عالي بود....
هوا گرم بود به هر جا مي رسيديم که آب بود شروع مي کرديم خيس کردن همديگه...
واقعا روزاي خوبي بود.... آخريشم بود شايد...
الان اين کد امنيتيه چشمو گرفته! به ياد روزاي خوش گذشته... 73 داره ...
:(