• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : 133
  • نظرات : 7 خصوصي ، 47 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ي سلام خفن!

    امسال ي جوري بود. ي جوري ک اولاش عين بچه دبستاني ها با گريه مي اومدم مدرسه ! صد رحمت ب بچه دبستاني ها. بهم خوش نمي گذشت.مامانم رو مي خواستم ! من بايد مي اومدم اونکلاس تابستوني هاي احمقانه درحاليکه صبح ها زهرا اينا رديف توي اتاقم خوابيده بودن. و وقتي بر مي گشتم مي ديدم همه ي بروبچ ريختن اونجا و من تازه اومدم ! واقعا با گريه مي رفتم مدرسه. تا قبل از اون شنيده بودم ک همه بهترين خاطرات عمرشونو با همين دبيرستان خودمون دارن. ولي من نداشتم . دلم اون روزاي چهارشنبه رو مي خواست ک از جلوي راه پله هاي سايت رد مي شدم. من شنبه ها و يکشنبه ها صبح زود حورا رو با خودم مي بردم راهنمايي و منتظر سارا مي موندم تا بياد. چ دلخوشي ها ...!

    بعد از اون ي هفته درميون بعد از کلاس ظفر با سرعت نور مي رفتم و مي اومدم تا دچار نفرين همسرويسي هام نشم . ولي مي شدم .

    گذشت.

    من حتي ي هفته درميون هم نرفتم . نرفتم ...

    و تا حالاش هم نرفتم !

    خجالت آوره .

    من از دبيرستان متنفر بودم از همون اولاش .

    الان هم هستم . بدم مي آيد از اين بند و بساط الکي و بي خود و بي جهت .

    مشهد خوب بود.

    روزهايي ک عين بچه ي آدم مي گذشتند خوب بودند.

    روز هايي ک گريه ي منو هم در مي آوردن هم خوب بودن .

    روزهايي ک عصبي ام مي کردن رو از هر چيز ديگه اي بيشتر دوست دارم.

    امسال کاملا ي جوري بود. سرتاپاش !

    ولي چ کنيم ديگه ...بايد با ي جوري بودن کنار اومد و گذروند اين روز هاي ي جوري رو ...!

    و گذشتند .

    خوب شد ک گذشتند .

    يک سال از 4 سال بدبختي هامون گذشت .

    خوبه

    اينکه مي گذره خوبه .

    اينکه دلم نميخواد برگردم ب راهنمايي هم خوبه ! خوبه ک نميخواد تکرار بشم ...خوبه ک نبايد تکرار شد .

    اگر ي روزي پرادويي خريدم و خواستم چيزي رو آسفالت کنم ، مدرسه رو آسفالت مي کنم . دبيرستان رو .همه ي دبيرستان هاي ي جوري رو ...

    شايدم خواستم تمام اين ي جوري ها رو نابود کنم. حکايت کوبيدن ميخ توي سنگ ! آخي ...

    من پرادو مي خوام .

    پاسخ

    ي سلام خفن تر!من اساسا روزاي اول كارم با گريه اومدن درسه و با گريه موندن و با گريه رفتن بود!اساسا!ولي آره،واقعا خوبه ك مي گذره،مي گذره ولي خيلي ي جوري!همين ك كنار هميم خيلي خوبه.اينش واقعا خوبه....ميشه راحت تر با مسائلي ك اساسا ي جورين كنار اومد!البته من دلم اون روزايي رو مي خواد ك قبل چهارشنبه ها من و تو مي پريديم....!و اون روزي ك بالاخره چهارشنبه با باران آمد!الته امسال فك كنم بتوني همون صبح رديف خوابيدن زهرا اينا رو ببيني!در هر صورت زندگي داره مي گذره.هر كاري هم بكنيم مي گذره....!و بايدم بگذره!چون اساسا اسمش زندگيه!و در آخر:اف اااااام......پرادو هم تو رو مي خواد‍،اساسا!