سر انجام با ديدن نگاه تو آرام مي شومچو آهوي گريخته اي رام مي شومباور نمي کني ؟ اي همه هستيمکه من دارم به جرم عشق تو بدنام مي شوممن بي تو پاي چوبه ي دار غريبي امروزي هزار مرتبه اعدام مي شومبا چشم هاي خويش مرا آرام مي کنيباور نمي کنم که چنين خام مي شومگفتي که تو هرگز عاشق خوبي نمي شويگفتم : قسم به عشق ! سر انجام مي شوم