• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : مطلب.متفاوت..
  • نظرات : 26 خصوصي ، 155 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     
    + JIMBOOOO 

    به رائي هم ديگر نمي نظرم......

    چون به نظرات گهربارم نمي پاسخد....

    از آدمايي كه كلاس مي ذارن خوشمان نمي آيد.....

    پاسخ

    هر جور صلاحه!
    + JIMBOOOO 
    چرا بدترين لحظات زندگي فكر كردن به لحظات خوب است؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاسخ

    نه اتفاقا فكر كردن به لحظه هاي خوب كلي كيف ميده..نميده؟
    + JIMBOOOO 

    از قلي خبري نيست.....

    از صوووووووووووووورتي هم...

    چرا همه گم شدن؟

    پاسخ

    نميدونم..

    بالاخره آپيدم...

    چقد اين عكسه تخسه عاري....

    عين فسقلياي خودت....

    پاسخ

    خودت تخسي !!!!چه عجب!زحمتتون شد!

    فقط مي توان گفت كه ديگر رمقي براي فكر كردن به خاطرات ندارم !!

    همين و همين !!

    بدترين لحظات زندگي فكر كردن به لحظات خوب آن است ، حتي اگر لبخند هم بزني !

    پاسخ

    من حتي در بي رمق ترين حالت دست از خاطراتم بر نمي دارم..از دستم ديوانه شده اند اين خاطرات...

    سلام . . .

    براي منم چهارشنبه ها روز خوبي بود . . .

    ب جز يه چهارشنبه . . .

    كاش بر مي گشتيم به پارسال . . .

    من سوم ميخواااااااام!!!

    پاسخ

    بهبه..كم كم داره رو ميشه..خب نرگس خانوم من مي شنوم!

    سلام عليكم.

    حرف نيست.

    پاسخ

    سلام عليكم.حرف..

    هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي!

    امروز هرچي توي راهرو كواك كواك كردم كسي جواب نداد!

    و فقط فخار مقدم كلي بهت خنديد!

    اين انسانيته؟!

    كه تو عقش از هم جدا شدن!

    و نداهاي كواك من به عقشم نرسه؟!

    اين درست نيست!!!!!

    من به خدا شكايت بردم...

    پاسخ

    اين درست نيست!انصاف نيست!من كواك هاي تو رو نمي شنوم!ولي با ديدن مروت ياد....با ديدين دعواهاش و خشونتش ياد روزاي خوشمون ميفتم!و وقتي سركلاس زبان گريه مي كنم همه فكر مي كنن من خلم چون نمي فهمنم!چون قيچي نيست كه بفهمتم....هي...
    + JIMBOOOO 

    اين کودکت هم که عکسشو گذاشتي اعصاب نداره....

    تازه چرک هم هست.....نمي خواي ببريش حموم؟

    پاسخ

    خب اعصابش خورده كه چهارشنبه هاش چهارشنبه نيست!شما فرض كنين شيشه دوربين كثيف بوده!وصله ندارم ببرمش...

    زنگ اول...حساب....!

    زنگ دوم ...خانوم ملك عباسي! ديوانه بازي وااااااااي خدا...!

    زنگ سوم.... انشا! يادته اون بادكنكه رو پر آب بود كل سقف خيس شد؟

    زنگ ناهار... عاري و نرگس كجان؟ بچه ها عاري و نرگس كجا رفتن؟ (هه هه هه!)

    نماز!

    زبان ترمي! يه ساعت خوردن مخ همه ي اهالي كلاس زبان.... زنگ 5 دقيقه اي كه سه سوته تموم مي شد!

    بعدشم مريم جان خداحافظ دخترم.

    بعد بيا خونه زنگ بزن عارفه شرح وقايع بگين.

    بعد برو بخواب در انتظار هفته ي ديگه....

    پاسخ

    زنگ اول حساب.انرژي گرفته شده از صبح كه دم در بوديم.زنگ دوم انشا.بستكي داره كه...!زنگ سوم(اشتباه گفتي مامان جان)خانوم ملك عباااااسي...واااااي!چقدر اذيتش كرديم!و چه قدر اذيتمون كردم دوستان!هر كي به يه بهونه گريه مي كرد و آخرش مي ذاشت به پاي اين كه امروز....بعد خدافظي.بعد رسيدن به خونه و خوابيدن و خواب ديدن.بعد خرف زدن و خاطره تعريف كردن با كودك...بعد.....

    سير و سلوك!

    آخيش يادم اومد!

    پاسخ

    آفرين كودك باهوشم

    نشستن جلوي در روابط عمومي...با نرگس جون... نرگس جونم يه بند بگه امروز روز زوجه!...خانوم قره باغي..! عبدو.... خاطره هاي ياسي... چرت و پرت گفتن هاي ياسي... خداي من...! من يادم رفته ياسي مي گفت خواهرش چي کار مي کرده! صلوات مي فرستادن مي رفتن کجا؟

    فراموشي گرفتم! زودباش بگو تا رواني نشدم!

    پاسخ

    مي رفتن سير و سلوك مادر!جيغ زدن و سوتي هات...اون روزي كه هلت دادم(هنوزم ميگم من هلت ندادم مادر!از كجا معلوم؟!)عبدو....نرگس....مي خوااااام..!
    مادر دلم چهارشنبه هاي سوم رو مي خواد!
    پاسخ

    ما نيز مادر جان!
    عارفه جان ترتيب صف ها رو شنبه مي گفتن! نه چهارشنبه!
    پاسخ

    مي دونم بابا كلشو ول كدري چسبيدي به اين مادر؟أ؟!!!!")
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >