تو اونور كلاس مي شستي. قبل از اصفهان بود. كلاس ها اين قدر طولاني مي شد كه تا مي تونستيم با قيچي و غزال مسخره بازي در مي اورديم!
همون موقع كه من هر روز مي گفتم به كسي بر مي خورد اگر امروز نيام مدرسه؟
يادته تو كتابخونه وقتي قضيه اصفهان رو فهميديم قرار گذاشتيم به كسي نگيم ولي وقتي بقيه فهميدن چه قشقرقي به پا شده؟ قنوا رو يادته...
(مي گم به قبل از اصفهان فكر كنيم خوشايند تره. انگار هيچ وقت نرفتيم اصفهان و قراره بريم!)
يادته سر کلاس عربي مي شستيم و مي گفتيم وقتي از اين کلاس بيرون بيايم نتيجه هامون هم به دنيا اومده بودن؟
و غزال مي خواست اجازه بگيره بره بيرون سر قبر نوه هاش؟
واي خدا...چه قدر جک بوديم...
هي....
دو روز ديگه . دو روز ديگه است. مي ترسم اگر زياد بهش فكر كنم زود تموم شه...
مثل اصفهان...زود تموم شد...
9562
نمي ترسم اگر گاهي دعامون بي اثر مي شه...
هميشه لحظه ي آخر خدا نزديک تر مي شه...
تو رو دست خودش دادم که از حالم خبر داره....
چرا همه چيز اين قدر غم انگيزه؟
:(
در مقدم او بهترين تصنيف را آغاز كن....
(اينو گفت)
اگر تو هم تك و تنها تو خونه و اينترنت بودي اونم عصر جمعه غم ات مي گرفتم...
مجنون كوي ليلي ام...
تلويزيون داره اين شعره رو مي خونه...تازه يه جاش مي گه...يادم رفت چي مي گه. اگر دوباره گفت مي گم بهت.
همه چيز غم انگيزه. اين آهنگ فاصله ها که تو گوش منه غم انگيزه. آرشيو وبلاگ هدي غم انگيزه. هوا غم انگيزه...
آهااااااااي....
همه چيز غم انگيزه...
غم....
آپم....يه آپ كوتاه......اومدي...بخونش
عارفه يه مشكلي به وجود اومده
من هي تو رو تو مسنجرم اد مي كنم ولي تو هي پاك ميشي!!!!
نكنه تو ادم نمي كني كلك!!!!
من به شدت درگير اين به شدتم . . .
من اپم عقشم!!!
امروز دوباره آپيدم!!!
فعلا!
مي گم اگر خبر داشتي به آباني جماعت نگو!(منظورم هديه) من باهاش قهرم!
(من و هدي اين موقع سال كه مي شه با هم قهر مي كنيم! عاديه!)
كجايي عاري؟ اردو رفته بيدي؟ چرا عادله مي گه نامردي؟ چه خبره؟
من دوتا پايم خصوصي بهت دادم؟ عجب كلكي شدم...!