• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : يك تير
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    من هنوز پيش نرفتم عاري!
    همشم مها ميگه اميدوارم از سال پيشت لذت ببري! و من بهش گفتم که من از سال پيشم لذت کامل رو بردم! و حواسم نبود که منظورش از سال پيش. سال سوم نبود! سال پيش دانشگاهي بود!
    تازه ماهم همش مي گفتيم دوما قراره نمايش نيمه شعبان رو بازي کنن. شمس زارت اومد گفت که خانوم پرنيان(مسئول پرورشي) سوما نمايش رو اجرا مي کنن ديگه! نگو مي خواست بگه که پايه هاي جا به جا شده و ما الان پيش هستيم! و دوما سوم... خلاصه منم حالم گرفته شد و ....


    آره عاري...
    خيلي زود گذشت...
    خيلي زود...
    اون روز داشتم به خالجو مي گفتم که اگر موقعي که سوم راهنمايي بودم بهم مي گفتي که يه روز که خيلي دير نيست قراره براي پيش دانشگاهي مطمئنا با تمسخر مي خنديدم و مي گفتم اون روز حالا حالا ها نميرسه...
    پاسخ

    اصن باورت ميشه؟ يني تو اون روزاي خوش كي فك مي كرد ي روز من و تو بشينيم اينجا از پيش حرف بزنيم...پير شديم كوديى پيييير!