بابا فرت و فرت اين جمله هه رو مي ذاشتم استاتوسم....
امروز سبا ناراحت بود همين طوري داشتم نگاش مي کردم. بعد بهش گفتم موقعي که اعصابش خرد مي شه خيلي شبيه يکي از دوستام مي شه. گفت کدوم؟ گفتم عارفه...
گفت ئه... عارفه رو که مي شناسم...(همه ي که حافظشون مث من نيست!) گفتم آره فقط تنها تفاوتتون اينه که از عارفه که غافل ميشدي مي زد زير گريه :دي!
چرا انقدر گريه مي کني عاري؟
خلاصه ...
الانم سرما خوردم....