دقايقي در زندگي هستندکه دلت براي کسي آنقدر تنگ ميشود که ميخواهي اورا از رؤياهايت بيرون بکشي و در دنياي واقعي بغلش کني. «گابريل گارسيا»
مي آيي عاشق مي كنيمحو مي شويتا فراموشت مي كنمدوباره مي آييتازه مي كني خاطرات رامحو مي شويبه راستي كه سراب از تو با ثبات تر است!!!
و تو هر شب دعا مي كني
كه فراموش كني!
خاطراتمان چه بلا تكليف اند!!!
پس از تو،خط قرمز مي گذارم
پس از هر بي تو، هرگز مي گذارم،
مبادا واژه ها دستت بگيرند!
(تو) را در يک پرانتز مي گذارم!
و عهد بسته ام تا رسيدنش به مقصد،
برايت دعا بخوانم .
نگاهت به آسمان باشد چرا که من...
بهترين آرزوها را برايت به قاصدک سپردم تا به خدا برساند
سلام مي دوني چيه ؟
من امروز فهميدم خاله شادونه علاوه بر اينکه خيلي لوسه ...
دل خجسته اي هم داره....
ما که اونو نداريم ولي يکي ديگه رو داريم ... نمي دونم اگه رهبر نبود چيکااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار ميکرديم ...
سلام
کلاس اول که بودم براشون نامه نوشتم
اولش نوشتم:سلام.خدا رحمتتان کند..........