ببخشيد با عرض معذرت من ميخوام مخالفت کنم......
از نظر من همه يعني خدا و خدا يعني همه.......
وقتي کسايي هستن که دور و برت باشن و هواتو داشته باشن يعني خدا باهاته.....يعني خدا يه سري آدما رو مامور کرده و مي خواسته اينجوري هواتو داشته باشه! و وقتي همه تنهات گذاشتن و رفتن بازم يعني خدا باهاته....يعني خدا ميخواسته اين دفعه بي واسطه هواتو داشته باشه.......
کلا خدا در همه حالت باهاته و هواتو داره....و من هيچ تناقضي بين بودن خدا و بودن بقيه آدما با خودم نميبينم چون در هر دو حالت خدا باهامه.........
و اين تنهايي....فکر ميکنم تنهايي آدما خيلي مفهوم عميق تري داره و به اين سادگي قابل بحث نيست!!!!
البته هرکسي نظر خودشو داره.....