• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : يا حبيب من لا حبيب له..
  • نظرات : 2 خصوصي ، 80 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    بابا اين نرگس چه قدر درگيره! ما چند سال پيش رفته بوديم مدرسه احيا. من بودم و مهدوي و دختر خاله اش! تو هم بودي؟ آره بودي. رفتي پيش مامانت.

    خلاصه کلام بفرماييم که مهدوي يه دونه از اين قرآنا داشت که به گردن آويزون مي کنن و ما مي خواستيم سه تايي اونو بگيريم رو سرمون! بايد مي اومدي مي ديدي!

    چرا بي معرفت؟

    پاسخ

    وا خب نرگسي خيلي هم كار خوبي كرده!واقعا منم بودم؟!بچه بوديم؟!چقدر جالب!چقدر من صحنه ي قرآن به سر گرفتن بايد ميديدم....يكي تو يكي نرگس!چون فقط از ارديبهشتياي تحت تاثير دفاع ميكني در صورتي كه من..نچ نچ نچ...