چهارشنبه عجب اوضاع افتضاحي بود!
تو اون وضعيت...!
تو نبودي...! ولي خيلي ناجور بود...! همون موقعي كه مي خواست بگه ليست گروه ها رو با معلماشون بدم...! واي كابوس بود! تو اون وضعيت. نكرد لااقل من از بين جمعيت بيام بيرون بعدش..!
(مي فهمي چي رو مي گم؟! نمي فهمي!)