دلم بسي بسيار براي شخص فرمانده جومونگ تنگ شده است...
متاسفانه در اين سري سريال به ديار باقي شتافته است....
آخـــــــــي....! چه شب هاي خوبي با هم داشتيم! و چه 5/7 هايي كه از صدقه سري ايشون كسب كرديم...
آخـــــــــي....
پولي اي بس خام و بي تجربه....
من شب هايي رو مي خوام كه جومونگ يك مي ديدم...
و ديني نمي خواندم...
و 5/7 مي شدم....
و جواني بس خام و بي تجريه بودم....
دلم بدفرم جومونگ يك مي خواهد....
اين كد امنيتي ها اين همه عدد داره....
دريغ از يه 56....!
موهيول برادر منه....!
آخـــــــــي...!
ياد روز هاي خوشي افتادم كه جومونگ يك مي ديديم....
تو مانند باراني و دل من همانند بيابان بيابان به باران نيازي ندارد...
دادش سر كاري....
سلام!!
خوبي؟!!
منم خوبم!!
چه خبر؟؟
كجا بودي تو اين چند سال؟!!
خيلي دلم برات نتگ شده بود!!
واي!!
اخه نمي گي اين دله نه سنگ كه همين جوري مي ذاري مي ري؟!!
نه بگو
بگو گير كرده تو گلوت؟!
داري خفه مي شي؟!!
بگو ديگه چرا نمي گي؟!!
نه بگو!!
بگو ديگه اين همه سال كه نبودي حالا هم داري ناز مي كني؟!!!
بگو!!
.
شنيدي يك سري افراد ديوانه اند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه اشتباه شنيدي من جزو اون افراد نيستم بلكه من از همه و همه عاقل ترم!!
نمي دونستي ؟؟؟
حالا بدون!!
به سراغ من اگر مي آييد...پشت هيچستانم...
پشت هيچستان جايي است...
پشت هيچستان رگ هاي هوا پر قاصدک هايي است که خبر مي آرند...
از گل واشده ي دورترين بوته ي خاک...
تو روزنامه نوشته بود هر روز 1 هكتار از ايران بيابان مي شود. فكر كنم لازم نباشه سر به بيابان بگذارم چون چند سال ديگه بيابان خودش مي ياد تهران.
من رواني شدم.
روانيه روانيه رواني....
من مي خوام فرار کنم....
اون وقت مي شم دختر فراري....
بعد اين مستند شوک مي ياد ازم مستند مي سازه...
فکر کن: دختران فراري!
- خب خانم اسم شما چيه؟
- اسمم پوليه.
- چي باعث شد از خونه فرار كنيد؟
- رواني شدم.
- چرا رواني شديد؟
- چون توي اين دنياي غريب هيچ كس منو نمي فهمه...
- چرا هيچ كس شما رو نمي فهمه.
- بابا ولم كن آقا...! تو هم اومدي الكي گير بديا...
- چرا ولتون كنم؟
و اينجاست كه پولي بار ديگر فرار مي كند تا سر به بيابان خدا بگذارد....!
مي گم اين بنده خدا معذبه....
چرا بستني اش رو نمي خوره؟!