• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : باشد كه باز بينم ديدار آشنا را....
  • نظرات : 9 خصوصي ، 70 عمومي
  • پارسي يار : 1 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     

    مي گم امروز 193 روزه.

    هفته ي ديگه ميشه 200 روز.

    تولد تو مي شه 7 ماه....

    چه جالب....

    پاسخ

    تولد من ميشه 7 ماه......واااااااي خداي من...وچند ماه ديگه هم براي من ميشه دوساااااااااااال.......:(زودتر از زود دير شد.....

    بگذار تا گره بخورد.

    نگه ما و خودت با هم...

    تا ترواد در ما همه تو...

    اينم خيلي دوست دارم.

    پاسخ

    اينم خيلي تو رو دوست داره...بهت نگفته بودم..؟!

    برو كوچولو ديني بخون بيست شي!

    آبريكلا....!

    پاسخ

    من عاشق ديني ام...همچنين....!

    کو طبيبي تا شکافد قلب بيمار مرا

    تا ببيند من نمردم عشق تو کشت مرا

    پاسخ

    :*عاشقتم...!

    ليلا اينا امروز امتحان عربي داشتن و ما فردا امتحان ديني داريم.

    چه جالب....!

    پاسخ

    :)

    و دوباره تكرار مي كنم.

    کو طبيبي تا شکافد قلب بيمار مرا

    تا ببيند من نمردم عشق تو کشت مرا

    پاسخ

    بله....متوجهم...هيچ مشكلي نيست عزيزم..!
    اي خدااااااااااا...
    پاسخ

    ........:::(
    ملالي نيست جز گم شدن گاه به گاه خيالي دور كه مردم به آن شادماني بي سبب مي گويند....
    پاسخ

    عااااااشق اين جملهم....

    حال همه خوب است....

    موبايل يكي داره مي لرزه...برم ببينم چه خبره....

    پاسخ

    حال همه خوب است اما تو باور نكن...ووووووييييييييي....!

    همه اينجا خوابن و من بيدار.

    راستي برام يه سوال پيش اومده وقتي آدم خوابه هم باز خوابش مي ياد؟!

    پاسخ

    هر حالتي ممكنه عزيزم...!!!!مي توني هماهنگ كني...!!!!!!

    خب نمي دونم لازمه بگم يا نه كه شيش هفته پيش اين موقع داشتيم ذوق مرگ مي شديم كه داريم مي ريم اصفهان....

    و هم اكنون شش هفته مي گذرد....

    احساس مي كنم هر لحظه داريم از اصفهان دور مي شيم...

    همون طوري كه هر لحظه داريم از چيزهاي ديگه هم دور مي شيم...

    پاسخ

    و من از شدت خوشحالي خوابم نمي برد...با اين حال نمي دونم چرا شب هم اصلا خوابم نمي اومد....گفتم كه...نه هفته ديگه....گذشت و ما دبيرستاني شدم...:(

    کو طبيبي تا شکافد قلب بيمار مرا

    تا ببيند من نمردم عشق تو کشت مرا

    من اين شعره رو دوست دارم!

    مشكليه؟

    پاسخ

    نه عزيزجان مشكلي نيست...ادامه بده..!(لازم به ذكره كه اين شعره هم خيلي تو رو دوست داره...!)
    الهي قربون خودمون برم كه موقع غذا خوردن هم دست از سر لپ تاپ بر نمي داريم.
    پاسخ

    خدا نكنه عزيز تر از جان...!اون وقت من بي پولي ميشم...!:(

    آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم!!!

    بيا نظــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر بده!!!

    من دارم غذا مي خورم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخ

    بــــــــــــــــــــــــــــــاشه....ميـــــــــــــــــــــام نـــــــــــــتظر ميدم....!من ديگه عادت كردم عبدو جان...!!!:)

    عارفه به جان خودم دفترچه خاطراتمو ننويسيا ....

    راستي ديگه تو هم شدي دبيرستانيه روشنگر ..مبارك باشه ...

    پاسخ

    تا حالا دو صفحشو نقاشي كشيدم نگران نباش....!!!ممنونم ستاره جان...
     <      1   2   3   4   5      >