• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : نســـــكافه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 17 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    حقيقتن منم خيلي ميشينم و فك ميكنم به رسيدن اون روزهايي از سال پيش دانشگاهي كه اونقدري درس ميخونم كه از خودم راضي باشم و نتايجم خوب باشه ؛ اما به رسيدنش چندان اعتقادي ندارم ... اگر بنا به خوب خوندنه ، الآنم بايد بشينم بخونم ، نه ؟!
    نشستم تو آشپزخونه و فوكوس كردم رو اون لغت "خانومي" اي كه انداختي تنگ اسمت ... و فكر ميكنم به مخاطب خاصي كه ازش ياد كردي و به نتيجه اي نميرسم ، يني در حد حدس و گمان ِ ، نه بيشتر ... و در جواب پي نوشت آخرت هم ميتونم بفرمام كه "ميخوانمت" ! حتي اگه خطاب به من هم نبود اين جمله ، كه نيست ...
    از اون جمعه هاس ... كه خونواده همه پريشونن ... همه با خودشونن ... همه ديوونن !! يكي استرس پايان نامه داره و اون يكي داره پيپر مينويسه براي اپلاي و كاراي رفتنش ... يكي طبق معمول گرم بازي ِ و بنده هم فقط به كنكور فكر ميكنم و بازهم نشستم رو صندلي آشپز خونه و به روي مطلبت لبخند ميزنم و تايپ ميكنم ... مامان بچه هارو صدا ميزنه و كمك ميخواد و بابا كتاب ميخونه ...
    روز جمعه اي دارم به خانواده م فك ميكنم كه معلوم نيس تا چن سال دگ كي كجا باشه ... كي نباشه ... كي ازدواج كرده و كي موفقه ... دلم ميگيره از اينكه ميبينم كه هركي داره مسير زندگي خودشو از بقيه جدا ميكنه و ميدوئه دنبال آينده ش ... دلم از گذر سريع روزگار م ي ل ر ز ه .......


    پاسخ

    معتقد باش دخترم....همين اعتقاد هاست ك آدم رو مي ســـازه تكبيـــر :)) نه الان من مي دونم نياز ب يك هفته خودسازي درسي دارم ك بشينم بخونم ي كم با خودم صوبت كنم حاليم شه پيشيم:))‌عاقا شما ك نخونده كارت درسته دگ بخوني چي ميشي :|‌: :::باز دو نقطه م گير كرد :| :دي ا درس شد...اوااا ديوانه نگووو....خطاب ب مخاطبيني بود اون مي خوانم ك مي خونن و نظر نمي دن ...والا آدم دچار چند گانگي ميشه :)) چ ربطي داشت؟ خل شدم :| همه چي همونجور ك قسمته ي جوري ميشه ك آدم راضي باشه....لااقل بعدش ك فك مي كنه چيزاي خوب يادش مياد...ايشالا :)