وبلاگ :
قااااااصدكانه
يادداشت :
چند لحظه فقــــط...
نظرات :
3
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ياسي*
حس داشت ...
حسش به منم منتقل شد ...
معــــــــــــجزه ...
ياد ديشب ميفتم ...
آسمون ...
ابرهايي که ماه رو محاصره کرده بودند ...
سايه ماه ...
و ستاره ها ...
قرص ماه ...
و باز هم ابرها ...
آسمون تيره شب که به خاکستري بيشتر ميزد تا سياهي ...
اينجور وقتا ...
دوس دارم چشامو ببندم ...
و تجسم کنم که منم اون بالام ... ميون اجرام آسماني ...
اما به محض اينکه چشمامو باز ميکنم صدها مايل دورتر ستاره ها به روم چشمک ميزنند ...
دوس داشتم حس ديشبو ...
خدا رو ميشد لمس کرد ...
راحت تر و دست يافتني تر از هميشه ...
کجاي اين شب غريبمو
کجاي اين کرانه کبود
کجاي اين شبي که از ازل
چراغ ِ ماه ، قسمتش نبود ...
............. //
پاسخ
هوم...پر حس ...امشب گوينده رايدو رو دعا كردم وقتي گفت سامانه بارشي از دوشنبه مياد...نزديك بود باااال در بيارم......