• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : آرام ترين فريـــــاد ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 21 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    نفس عميق لطفاااااا......
    پاسخ

    الان دقيقا عميــــــق ..؟‏:)))

    اون آبنباته که عبدو برامون خريده بود. (باورت ميشه اين قدر حواسم رو پرت کردي که يه ساعت داشتم فکر مي کردم تا اسم عبدو رو يادم بياد؟ هي داشتم بين اعظم و علي و يه عالمه اسم عين دار ديگه دنبال اسم عبدو مي گشتم!)

    حالا... همون آبنباته ... مال من شکستش... من مجبور شدم درش بيارم يا چسب نواري بچسبونمش... مال تو کوش؟

    پاسخ

    الان بالاي آينه مو ديدي يادش افتادي؟!‏:) مال منم افتاد زمين...خورد شد...اما همچنان استيل خودشو حفظ كرده! نمي ودني چقد دلم واسه عبدو تنگ شده! لعنت كنم اين دبيرستانو يا كافيه؟!


    يعني يه کارايي مي کنين. آدم مجبور شه از جاش بلند شه يه چند قدمي تو خونه همين طوري راه بره...

    هم تو... هم اين غزل خانوم....

    يعني يه کارايي مي کنين... آدم داغ کنه از جاش بلند شه هي اين طرف و اون طرف بره...

    بعد زبانش قاصر بشه... نه بتونه حرف بزنه... نه تايپ کنه... نه...

    واي پروردگار....

    پاسخ

    تهش بايد مي گفتي واي پرودگارا ....چرا آخه؟ چرا داغ كني ؟! ب اين لطافت و زيبايي...تازه مريمم داشت ...:)
    خعلي خوب بود...
    پاسخ

    خوبي از خودتونه :)
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ چهارشنبه 1 شهريور 91 نوشته (آرام ترين فريـــــاد ) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    mamnon ghazal jan:*
     <      1   2