يعني يه کارايي مي کنين. آدم مجبور شه از جاش بلند شه يه چند قدمي تو خونه همين طوري راه بره...
هم تو... هم اين غزل خانوم....
يعني يه کارايي مي کنين... آدم داغ کنه از جاش بلند شه هي اين طرف و اون طرف بره...
بعد زبانش قاصر بشه... نه بتونه حرف بزنه... نه تايپ کنه... نه...
واي پروردگار....