مي گما عارفه...
يادته صد ها سال پيش عينک يکي رو گرفته بودي اورده بودي ناهار خوري؟
الان خاله معين داره باور نمي کنم اين تو خود تويي مي خونه منم يهويي ياد اون صد سال پيش افتادم...
صد ساله اون عينکه رو نديدم!
گم شده فکر کنم.
راستي عينک آبيم دسته اش کنده شده. هي اين يکي رو مي زنم. اين يکي علاوه بر چيني کج هم هست و واقعا يه چيز افتضاحيه...
خب ديگه حرفي ندارم. خاله معينم ديگه آواز نمي خونه و رفته. منم ميرم بخوابم فردا امتحان رياضي دارم
اه
متنفرم ازش
خدافظ
:-h