مي گفتند زود هر چه زود تر از سرش مي افتد.
به خيال خودشان!
خبر نداشتند! از سرش مي افتد مگر سرش بيافتد!
سرش بيفتد هم از سرش نمي افتد.
خبر نداشتند!
پ.ن: باورم را ديده؟ دير مي شود! دير باورم مي شود! رفتنت را! دير مي شود. باورم را
پ.ن .ن: ديروز نوشتمش!
حالا ک نيستي،حالا ک نگاه نمي کني ام، ساکتم.
هيچ نمي گويم.
دلم فرمان آرامش مي دهد و من ...تمامش مي کنم.
همين
دل فرمان داد وتمامش کردم...
سلام...
ماکه هيچ وقت نفهميديم دقيقا با کي ....ولي قشنگ بود..