خب آخه من معلم شم!
کي کارگردان بشه بچه جان؟
تازه. من پايين صحنه کار دارم!
واسه چي برم بالا؟
چي بگم!
الان دلم خواست با آه بگم. چـــــــــــــي بگم...
چي بگم؟
من فردا امتحان کامپيوتر دارم!
دارم به نمايشنامه روز معلم فکر مي کنم.
امروز به فاضله گفتم که مي خوام دوباره نمايش بنويسم.
فکر کنم دوباره فاضله رو بذارم سر نقش معلم!
چــــــــــــي بگم؟
فردا امتحان کامپيوتر دارم.
دارم به نمايش روز معلم فکر مي کنم!
چرا من معلم نيستم؟
چــــــــــــــي بگم...
با آه بخون..
چي بگـــــــــــــــــــم......
ه ه ه ه ه ه...
زيبا بود دوست عزيز...
قاصدک حرف دلم راتوفقط مي داني*نامه عاشقي ام راتوفقط مي خواني*قاصدک هيچکس بامن نيست*همه رفتند تو چرا مي ماني...
آره منم خيلي فکري ام!
اين قدر فکري ام که متن امروز باهام قهر کرد. گفت تو همش به امتحان رياضي فکر مي کني. در حالي که اصلا اين طوري نبود. من اولش يه ذره داشتم به نمره کوفتي رياضي فکر مي کردم ولي بعدش داشتم به خيلي چيزاي ديگه فکر ميکردم.. چيزاي خوب... چيزاي بد... اوووووووووووف دنياي مزخرف اعصاب خرد نکن... اوووووووووووووووووف....
البته دنيا در کنار همه مزخرفي اش خيلي هم خوبه ها...بي خيال...
هوم...
دعا کن برامون.
متنت فوق العادس. . . درعين خوندن منو بدجور توفکر فرو برد. . .
موفق باشي عزيزم. . . :)