جناب.
ئه چي مي خواستم بگم؟
يادم رفت.
ولش کن اون چيزي رو که مي خواستم بگم. من امروز مدرسه نرفتم. ديروز هم نرفتم. ديروز نرفتم چون حالم خوب نبود. و امروز نرفتم چون پک شيمي داشتيم و من که ديروز حالم خوب نبود هيچي نخونده بودم.(نکته: پک شيمي خيلي اصطلاح عجيبي نيست شيوه اي است براي در رفتن از زير دست خونساري و توانگر که معلم شيمي محترمون ابداع کرده! به جاي امتحان مي گه پک! يعني پرسش کتبي! بعدم مي گه که اصلا لازم نيست بخونيا! چون امتحان نيست! من که نمي خوام امتحان بگيرم!) خلاصه منم که ديدم اين آدم زبون نفهمه ترجيح دادم تو خونه بمونم! چون مي رفتم و گند مي زدم! چه فايده واقعا!
نکته دوم اينکه من هيچي از اين مبهم نوشت هاي شما نفهيدم! الحمدلله! قبلنا مي فهميدما! الان ديگه نمي فهمم! برو فکر کن ببين چه گناهي به درگاه خداوند کردي که از نعمتي مثل من محروم موندي.
مي رم شيمي بخونم...