• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : باز به تماشاي افق،مي شينم....
  • نظرات : 8 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    يادم نمياد اون موقع چي ميخواستم بگم ولي ياد مياد هرچي ک بود تو اون لحن عارفه گفتنم بود!
    پاسخ

    ....!:)
    + آناهيتا 

    چرا قالبتو عوض کردي؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    چرا نذاشتي اون رنگاي شاد و شنگول بمونن؟

    اين قشنگه ها.....ولي تيره ست....دل آدم ميگيره.......

    اون که روي دماغش شاپرک بود خيلي شاد بود...

    البته ميل خودته....چارديواري اختياري!

    پاسخ

    آخه نمي دونستم چي بايد بذارم!واقعا نمي دونستم!قاطي كرده بودم!اصولا با مشكي خودمم مخالفم....چشم!:)نظر شما خيلي محترمه آناهيتاي عزيز!
    بي هيچ دليل دوستت دارم تا نقض کنم قانوني را ک هنوز علت مي طلبد........
    پاسخ

    نه خب.علت كلا لازمه....
    + يه دختر ِ 

    mishe nazar dad ... :d
    پاسخ

    چيـــــــــ ميــــــ گِـــــ....!(عين خودت نوشتم!:دي)


    چه خوبه قالبت ... آرامش بخشه :دي

    عاري اگه بري خيلي ... ( جا داره که الان از يه کلمه اي استفاده کنم که چون زن و بچه نشستن به کار نميبرمـ ) :D

    پاسخ

    مرسي...!الان تو كدومو ديدي؟!منو تو هم زمانيم...نگو...!نگو بچه ها ياد مي گيرن!نگو!:دي

    واااااااااااااااي عارفه فوق العاده بوووووووود خييييييييييييلي قشنگ بوووووووووووووووووود ........

    و در ضمن بازم ممنونم خييييييلي ماهي عزيزم............

    پاسخ

    ممنوووونم!خواهش ميكنم،اميدوارم خوب داده باشي...!
    راستي منظورت از نظري که داده بودي کدوم دختره بود؟! :)
    پاسخ

    اون عكسه ديگه!:)
    قااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالب نو مبااااااااااااااااااااااااااااااااارک ...
    پاسخ

    ب زودي عوض ميشه ولي سلامت بااااشي..!


    من عاشق آناهيتا شدم!

    فارسي بلدي حالا؟

    پاسخ

    خيلي هم خوبه!:)كن يو اسپيك انگليش؟!

    عارفه...
    پاسخ

    جانم.....؟!
    چه غمگين. اين روزا چرا نوجوونا اينقدر غمگينن؟
    ولي حس م يکنم وبلاگت شده وب بچه هاي مدرستون. هيچي ازش نمي فهمم. منظورتو نمي گيرم.
    شايد بهتر باشه ديگه نيام
    پاسخ

    واي نه!چرا نياي؟!اين پستاي آخر،امكان داره نامفهوم باشه،براي خيليا....ببخشيد اگه چيزي نفهميدي.ژي نوشتو بخوني فك كنم يه كمي آشنا شي...!

    چقدر آشنا بود.....

    حس ميکنم بارها اين متنوتو ذهنم براي خودم خوندم...

    دوسش داشتم

    خيلي..........

    پاسخ

    حس دروني اش را ناپيدا كردن،ممكن نبود انگار....ممنونم.

    از هر چه بود و نبود در نگاهش حيرت بود.


    حيرتش ناشي از هيچ.


    هيچي که همه چيزش بود...


    اين سه خط فوق العاده است عارفه.
    پاسخ

    بود آخر.حيرتش را در نگاهش آشكار كرده بود،شايد نمي فهميد كسي،شايد نمي خواند در نگاهش،ولي بود....ممنون زهره.. خانوم!
    + آناهيتا 

    همچين نوشتي اين مي شه سرگذشتت انگار ميخواي خداي ناکرده بري اون دنيا!!!!! يا مي خواي بري کره ي ماه!

    اي بابا......ميري دوتا خيابون بالاتر..........حالا بالاتر نه پايين تر........بعد قرار نيست که ديگه هيچ کسو نبيني.....مملکت غريب که نمي خواي بري!

    والا اونجا هم همه فارسي حرف ميزنن.......فارسي رو هم مي فهمن...فارسي بلدي؟

    تاب رفتن هم داشته باش لطفا....زندان که نيست......داري ميري پي سرنوشتت.....

    اون وقت کوله بار خاطره و نگاه و سرد و غيره چه صيغه ايه؟مگه قراره ما بميريم که کوله باره خاطراتمون فقط دنبالت باشه....بعد نگاه سرد مال کيه؟

    نگاه سرد مال اوناييه که ميبرنشون پاي چوبه دار.....اعدامت که قرار نيست بکنن......ما هم اينقدر نامرد نيستيم که با نگاه سرد بدرقت کنيم.......

    آخر اينکه هرچه پيش آيد خوش است....... از خدا بخواه هرچي به صلاحته جلوي پات بذاره....به خدا اعتماد کن و مطمئن باش خدا نااميدت نمي کنه

    پاسخ

    نه بابا اون دنيا نميرم!اون موقع ك اينو نوشتم سرشار از غم و غصه بودم بايد ي طوري خودمو خالي مي كردم!تكليفم هنوز معلوم نيست آناهيتا ي عزيز؛هر چي پيش بياد،خدا خودش بهترينشو بهتر مي دونه!توكل ك به خدا باشه همه چي حل ميشه....


    در ضمن.

    تو تقليد کاري.

    پاسخ

    نه ديگه نيستم!(خوبه بابا!خووبه نه،خبه!)
       1   2      >