سفارش تبلیغ
صبا ویژن
               قااااااصدکانه
                            ســـاده ی ســـاده.. از دســت میـــرونــد .. همـــه ی آن چــیزها کــه.. سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...

 

اینکه یک مفهومی که به وفور استفاده اش می کردی را با تمام وجودت درک کنی آنقدر نیروی عجیبی درت به وجود میاورد که احساس میکنی کم آورده ای....

از پارسال سر غرفه مان وقتی از حفظ میگفتم ما به مفهوم این دعا می پردازیم که حتی اگر تا آخر عمر هم خدا را شکر کنیم باز هم به خاطر وفور نعمت ارحم الراحمینمان  نمی توانیم شکر همه ی نعمات را به جا بیاوریم تا به امروز رفته رفته در وجودم حسش میکردم...

آن زمانی که در اوج ناراحتی ام غرق بودم و به هر نحوی سعی به خوشحال بودنم میکردم،با تمام وجودم از خدا خواستم...

وقتی همه چیز را سپردم دست خودش حس عجیبی میگفت خودش میداند چطور درستش کند...تو فقط بسپارش به او!

و وقتی تمام توکل و امیدم را دادمش،احساس کردم او حتما این ناراحتی یا حال و روز یا هر چیز دیگری را برایم میخواهد..و من سر در نمیاورم که چرا!هر چه باشد او خداست....

و از وقتی که هر چه میخواستم را با تمام وجودم می خواستمش و می دانستم اگر ندهد لازم است و بیشترش را میداد‍،با تمام وجودم حس کردم که هر چه شکر کنی باز هم نمیتوانی....

فقط می توانم همین را بگویم...

کم آورده ام..

در مقابل اینمهمه توجه و مهربانی اش، و تحمل گناهانم، و بخشیدنش، کم آورده ام...

نمیدانم چطور باید شکر کنم...

 

شکرت بهترینم...

یه دنیاااا شکرت خدای عزیزم...

 

 

 

 

 

 

پی نوشت 1:از قالب مشکی اصلا خوشم نمیاد!ولی این محض تنوعه!:دی

پی نوشت 2:ممنون از این که دعام کردین.

پی نوشت 3:این حسی رو که نوشتم با تمام وجودم حس کردم...

پی نوشت 4:ببخشید شاید تا دو روز دیگه خیلی نتونم بهتون نطر بدم...به بزرگواری خودتون ببخشید!!

پی نوشت 5:ممنونم...همین!

 


+ جمعه 89/6/26 12:46 صبح قاصدک خانوم | نظر