سفارش تبلیغ
صبا ویژن
               قااااااصدکانه
                            ســـاده ی ســـاده.. از دســت میـــرونــد .. همـــه ی آن چــیزها کــه.. سخــت سخــت به دست آمدنـــد ...

 

تحمل ندارد ریه هایم.

باور کن تحمل ندارد.هربار که نفس می کشد باید بلافاصله بعدش،عمـــیق تر از قبلی استشمام کند این هوای نبودنت را.

سخت شده باور کن.سخت شده....

اما!

دست هایم را میگیرم جلوی صورتم تا به خودم بفهمانم که مهم نیست ریه هایم خسته شده باشند،یا هزار جور بهانه آورده باشند،یا غرغرهای بی خود کرده باشند و مغزم را- مغز نازنینم را- خورده باشند.مهم نیست.

باور کن جدی می گویم!

اینها اصلا مهم نیست!این اصلنی که می گویم اصلنی است برای خودش،جدی بگیر!

هوای نبودنت هر چند برایم سخت است،اما همین که بدانم هوایی ک استشمامش میکنی،هوای نبودن من است،کافی است برای پایان دادن ب این غرغرها!

 

پ.ن:جدیدا تمام پست هایی که ناگهانی به ذهنم می رسند ، بدون قصد و غرضند و از زبان من قاصدکی نیست.از قلمم است.یعنی یکهو میایند و این من ها من نیستم!همینطوری روانه ی قلم میشوند...

برداشت مهربان....لطفا!

 

 


+ پنج شنبه 90/5/13 5:53 صبح قاصدک خانوم | نظر