اولين جمله اي كه يك نفر پس از مدت زمان طولاني اي به من گفت همين بود.
شايد باورت نشه...
هنوز هم هيچي باورم نمي شه...همه اتفاق هايي كه افتاد و 200 روزي كه گذشت و خيلي چيز هاي ديگه باورم نمي شه....
0802
راستش از نوشته هاتون خسته نشدم. از اينكه اينقدر گفتين حتما خسته شدين خسته شدم.
شوخي كردم! اصلا خسته كننده نبود!
پارسي بلاگ با من قهر كرده.
باز نمي شه....
اي خداي بزرگ...
6438
(سال 64 چه خبر بود؟! مي دوني؟)
دلم مي خواد يه كار مسخره بكنم!
يه كاري مثل اون روز سر كلاس انشا كه بادكنك بازي كرديم.
يا اون موقعي كه با غزال مي خواستيم از بالاي پله ها با آفتابه آب بريزيم پايين(كه البته قسمت نشد بريزيم)
7113
ساعت 4 كي بازي داره؟!
0748
دلم نمي خواد آمادگي دفاعي بخونم!
6148
من مي خوام يكي رو سنجاق كنم به برد مدرسه...
داوطلبي هست؟!
4749
تازه مي خوام يه بادكنك پر آب ناغافل خالي كنم رو سر يه نفر....
داوطلب؟!
2027
اصلا سعي اي در ياد گرفتن جي ميل نمي كنم....
چرا؟!
8479
با اين وضعي كه مي بينم. همون رسي بزنه بهتره.
8195
اين فشار هاي عصبي باعث مي شه من در آينده بيماري هاي روحي رواني بگيرم....
حالا از من گفتن بود....
1604
حال همه ما خوب است....
فقط بنده نمي دانم بايد چه كنم....
بايد چه كنم؟
9914