هيچ خبري نيست...
و سكوت است...
سكوت است....
و سكوت....
آهان....يادم افتاد!
گفتي 5 شنبه بعد از ظهر مي رين بيرون!
من هيچي حرفه نخوندم.
اصلا بهش فكر هم نكردم.
باورت مي شه از درس هاي امسالمون فقط حرفه مونده؟(آمادگي دفاعي حساب نيست)
كجايي عارفه...
عارفه جان....
عارفه خانوم....
پولي دلش برات تنگ شده....
براي نظراي هزار تا هزار تات....
براي خنده هات....
براي وراجي كردن ها پاي تلفن....
براي اينكه ببينه شكلك ياهو ات زرده و تو اينترنتي....
براي اين كه بهش نظر بدي...
براي اين كه با هم بخندين و خاطره هايي كه تعريف كردين و هزار دفعه ديگه تعريف كنيد....
پولي دلش براي اينا تنگ شده عارفه كوچولوي من....
دلم براي خودم و خودت تنگ شده....
پولي عارفه....
عاري جي ميل من.
polly.khoshghalb@gmail.com
يادم رفت بگم لطف كني يه صفحه كلاسور برام خاطره بنويسي بذارم تو آرشيو ام ...
پيشاپيش از بذل توجه شما تشكر و قدرداني مي كنم !!!!!!
و هم چنان :عاااااااااااااااارفه !
نوشته قبلي رو از كجا بر داشتي من متن كاملش رو تو وبم دارم.
بالاخره 1 هفته تمام شد
نه به خاطر رئوفه جان
عارفه هم قضيه اش همونه.
(عارفه جان در هيچ كدام از صحنه هاي زندگي ات تنهايت نمي گذارم!)
قضيه ي چهارشنبه ها رو مي دونم
فقط حيف كه دير فهميدم و فرصت براي خنديدن به افراد رو از دست دادم....
حيفففففففففففففففففففف!
پي نوشت: من هرچقدر دلم بخواد مي تونم به شماها نيشخند بزنم اما شماها نمي تونين. حالا زود عذرخواهي كن.....
البته يه حدسايي مي زنم كه فكر كنم درست باشه....
قضيه: فردا آخرين چهارشنبه است.......
فقط در يک صورت دعا مي کنم، اينکه شنبه صبح گزارش کاملي از حوادث روز پنجشنبه با شرح و توضيحات کامل بهم ارائه بدين....
دلم يه بستني فالوده اي هم مي خواد.....
مي دوني چيه: دارم از فضولي مي ميرم.....!