بيا اينم نظر ....
دوست دارم...
من دارم برنامه هاي ضهر تلويزيون رو مي بينم!
آآآآآآآآآآآآي....كه چه قدر چرته!
انگار هر چي قدر هم خاطره هاي اصفهان رو تعريف كنيم تموم نمي شه!
يه ماهه داريم هي خاطره هاش رو تعريف مي كنيم و هنوز هم تموم نشده!
الان داشتم خاطره شب اول تو قطار رو براي ليلا(ملكي) تعريف مي كردم! يادته ليلا از كوپه ي بغلي مي گفت بوي گوگرد سوخته مي آد؟!
وااااااااي....خداااااااي من.....
يادته كاشان و اصفهان چه قدر خوش گذشت؟
بيا واسه ي سفرهاي خوش يه فاتحه بخونيم!
من گيج شدم....
گيج گيج گيج.......
بگذار بميرم كه بميرم كه بميرم...
سلام عارفه خانوم خوبي؟؟؟؟؟؟؟؟به اين فاطمه سادات يه چيزي بگو......دلم داره مي گيره............خوب بذار برات بشعرم.....
اگر ديدي جواني بر درختي تكيه كرده.......بدا امتحان داره هيچ كاري نكرده......
و من در آن ديار غريب ثبت نام شدم
و چه غريبانه فل فل نمکي غريب شد
و چه مظلومانه و اندک اندک همه او را . . .
به ياذ غريب ترين: يا علي