• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : كم حرفـــ
  • نظرات : 3 خصوصي ، 13 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    شايد

    باران،

    ببارد...

    پاسخ

    شايد .......
    مسنجر کسل کنندس؟
    من ديروز يه ساعت نشستم واس اين مها هنرهاي جديدم در تقطيع اشعار رو نمايان کرد اصلا اعتنا نکرد!
    نچ نچ نچ....
    پاسخ

    :))) مها پاسخگو باش:)) اينجا نميشه تگ كرد حيف :دي
    جاهاي خوب خوبش داره فروش ميره ... نــــــــــــــــــــه :(((
    بابا نصفه شبي از کجا گير بيارم من عاخه ؟ :اس
    چرا دلم نميخواد الآن باشه ؟
    خب فک کنم جوابش خيلي واضحه ...
    امشب ياهو فوق ِ کسل کننده س . اصن بيشتر حال گرفت تا اينکه حال داده باشه ... /




    نا مرتبط :
    يه آهنگ ِ چاوشي هست که ميگه :
    جز من ِ ديوونه ...کي وقتي حس ميکنه ... که داره ميميره ؛
    حتي واسه مردن ... از توي ِ ديـــوونه ... اجـــازه ميگيره ... !

    جات خالي ... دارم با عشـــق ميگوشمش ...
    پاسخ

    هووووم! داره حال مي گيره انگار؛ با عشق بگوش ..... جاي من واقعني خاليه ؟
    کافه رفتن آخه مهمه ؟
    مهم اينه که فعلن من ميخوام برم کنسرت خواجه اميرييييييي ...
    اگه نشه چيکار کنم ؟
    همه ميگن برو اما واگذار کردن به خودم ...
    خو آخه من شماره کارت ملي م رو حف نيستم چجوري خريد اينترنتي بکنم ؟
    نه عاخه تو به من بگـــــــو ...!
    تازه نيلوفرم بهم اس ام اس داده که واسه منم بگير بعدن باهات حساب ميکنم :|


    پاسخ

    خب ي كارتي چيزي پيدا كن از توش پيدا كن كاري نداره ك :)) ميري ايشالااااااا :)
    ظهر روز شنبه ؛ تنها نشستم تو خونه و چند ساعتي ميشه که از شمال برگشتم ...
    خانواده هنوز نيمدن ، گمونم تا شب بيان . يه فاز خاصيه ... بعد ِ مدتها نشستم پاي پي سي و آهنگ واسه خودم بلند کردم . هر از گاهي نيلو يه اس ميده که پاشو بيا خونمون . منم تا شب نميتونم برم و با کلي شرمندگي ريجکتش ميکنم .
    جس ظهراي جمعه رو دارم . اصن حس خوبي نيس ، اصـــــلن !
    يه خورده پيش نمايشنامه ي "خرده جنايت هاي زناشوهري" رو تموم کردم . گفتم بيام يه سرکي به وبلاگت بزنم .
    پ.نوشت چهارمت يه جوريه ، از اون اصطلاحات جديدته که هنوز نشسته رو دلم .
    خصوصي نوشتت هم برا من خصوصي نبود . يني يه چيزيه که خيلي وختا اون گوشه موشه هاي مغزم بهم چشمک ميزنه ... مغز ! چندشم شد ... :عوق
    يني حقيقتن من اين خصوصي نوشت شما رو هميشه از يک ديد ديگه نگاه ميکنم . که نکنه يه وخ من همچين باشم ، هستم ، بودم ، يا ممکنه يه روزي بشم .
    خيلي بده ... خ ي ل ي //


    منم اتفاقا گاهن فک ميکنم به همون تيتر ت . به اون کم حرفيه که خب ، هر چند به ميل خودته ،
    اما شديدن عجيبه ... غريبه نافـــرم !
    از اين ظهر جمعه اي بيزارم .
    از اين روزهاي تنهايي که شديدن دلگيرن . حالا تو هرچقدم آهنگ قري بذاري حتي اخمت هم از هم باز نميشه .
    از اون روزاي گندي که هيشکي وخ نداره بياد خونتون .
    از اون روزاي تلخي که کسي هم نيس که دعوتت کنه .
    از اون روزايي که حتي حال کافه ي هميشگي وليعصرم ندارم .
    از اون روزايي که نت خل شده و اجازه ورود به اينستا نميده .
    دلگيرم ازش .
    از همون روزهايي که دارم راجع بهشون فک ميکنم و بدترينش امروز گلومو گرفته . چسبيده . وا ام نميده .
    اما لا اقل يه خوبي داره .
    که مجبور نيستم براي ديگران توضيح بدم و جواب پس بدم که چرا الآن به قول حانيه فلانم و *#@^*# شدم به ديوار ...
    کافيه سرم رو تکيه بدم به مبل و براي خودم خ ل و ت کنم ...



    پاسخ

    مها من ك گفتم با كس خاصي نبودم بابا اصلا از ديد و اينجور چيزا نيگا نكن كلا :))) اميدوارم خلوت هات آرومت كنه. از فازي ك خوب نيستي بيارتت بيرون و انرژي هاي خوب بهت بده ..... امروز گذشت، ظهر جمعه ي تو گذشت؛ و همه اينا مي گذره. ب قول خودت ك ميگي بخشي از زندگيه....مشكل نت نبود بابا مساله از اين اينستاي خر بود :دي آهاان. عجيب هست شايد ولي يه جورايي خوبه كم حرف بودن . بعله ملت كافه ي هميشگيم دارن ...بعللله :)))) اونوخ ما پست مي ذاريم با يكي بريم كافه :)) والااااا :))
    ضمنا يه حرفي هست که الآن عين بغض تو گلوم گير کرده و اگه نگم مي مي رم(اميدوارم ندوني فقط ! ولي اگ مي دونستي هم به رو خودت نيار) :
    اين شعر : رو سر بنه به بالين تنها مرا رها کن ، آخرين غزل مولاناست. وقتي داشته مي مرده گفتتش. از پسرش مي خواد اتاقو ترک کنه و بعد شرو مي کنه به خوندن اين شعر ...
    دردي ست غير مردن آن را دوا نباشد،پس من چگونه گويم کاين درد را دوا کن ...


    من خيلي تحت تاثيرم

    پاسخ

    الهــــــــــــــي واي هــــــــدي.....:(( چقــــــــدر دردناك بود:(( از اينا باز بم بگو؛ برام جديده:): عزيز تحت تاثير آباني مدال طلا گرفته ي من ::*
    هوم ! آره ! خانوم خمسه برگشته! من چند روز پيش رفته بودم راه نمايي ديدمش. بهم گفت ادبيات رو به موازات رياضي دوست داره.
    من تا بناگوش لب خند زدم. مي تونم قيافه ي خودمو تو اون لحظه تصور کنم کاملا!
    پاسخ

    بعـــــــله:)) قابل تصور هستي‌:دي مي دوني من از سومب ب يا اول خانوم خمسه رو دگ نديدم:(
    بيچاره الان يه آن دلم واسه اسمم سوخت والا...
    هوووف خشنگ ولي دي:
    دخمل کنکوري برو بشين دس بوخون اينجا چه کار دارري اونم با اين متن غم بار دي:
    والا... بيکاري هم فراموش نشه.. منو مث اوندفه نکار تو مسنجرا.. بيا.. آورين..
    پاسخ

    ديديييي...نه ديديييي ...:))))
    نه رو کن... رو کن ببينم چه کاري مي خواي بکني...
    آآآآآآآآااي نفس کش..........!
    پاسخ

    جوووجه :)))
    + طهروني 
    خبر صحيحه.هدي هم به من گفت خانوم خمسه برگشته.
    و اما تو عارفه:هه!خيال کردي؟;) بقيه شم بعدا مي گم...
    پاسخ

    بقيش مهمه :دي بگين...
    از بچگيت نامرد بودي...
    رو سر سر بنه به بالين تنها مرا رها کن....
    پاسخ

    نذار از بجگي تو رو اينجا رو كنما...نذار......
    تا اونجايي که من اطلاع دارم! شما چند دفعه رفتي ولي اونجاهايي که رفتي متروکه شدن!
    بعدشم اينکه واقعا از اين دوست "م" داره رو چطوري بايد بفهمم خودتو دوست داري؟
    پاسخ

    هوم، مطمئن باش اگ جاي جديدي برم يا رفته باشم بروزش نميدم.....بله....نميدونم!
    عارفه من يه سوال ازت داشتم تمنا مي کنم جواب بده:
    تا حالا چند دفعه تصميم گرفتي ازين جا بري؟ /:)
    نرگس جون همين الان آن شده مي گه ماه رمضون مادر خانوم خمسه فوت کرده و خانوم خمسه از کانادا برگشته! رحماني پور به ميرزايي گفته گويا... اي بابا...!



    چيزه عاري! کي دوست داره؟
    پاسخ

    از كجا مي دوني كه نرفتم؟:) اي واي! خدا رحمتشون كنه. من ديشب تا صب خواباي چرند ديدم! همه هم توش بودن! واي خل شدم. دوستم داره نه. ته انساني اي مثلا ؟:)) دوست"م" دارم. يني خودمو دوس دارم.كلمه جديده.باش آشنا شو....بعععله :)