• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : يك تير
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    عااااريف ...
    يه حالي داشت ...
    امروزو از جلو چشمام يه دور دگ گذروند ... (نظرت راجع به فاعل اين جمله چيه ؟ ) :))


    ميفهمه ،
    اما ترجيح ميده خودشو بزنه به نفهميدن ...
    اينطور نيس ؟
    من که اينطور فکر ميکنم ...


    خدا کمکمون کنه ... ف ق ط .......

    و اينکه ...
    الآن فقط اسما پيشي نيستي خانوم ...هي به من التماس نکن که آپ کردي و بيام نظر بدم ... والا بخدا وقتمو از سر راه گير نيوردم ... اين يه ساله رو بيخيال ِ منو نظراتم شو ... :دي




    و چه آرامشي داره ...
    دوباره باهم بودن و کنار هم نشستن ،
    خنديدن با فرزانه و بازي با موهاي زهرا و شوخي و سر و کله زدن با تو و هر از گاهي برگشتن به سمت ميز پشتي ها و بازهم پاکي و سهايي که پهن شدن رو کاغذهاي نقاشيشونو فهيمه و فشي و صبوره ي در حال دعوا و خنده ...
    اسپيلت که نصف مغزم رو منجمد ميکنه و حرص خوردن سر ِ موهاي عرفه ي پريسايي و وسط ابرو پريسا و جاي خالي باقي ِ رفقا و ويکتورينوکس ِ فرزانه ...
    معلم ِ عروسک باربي ِ جو گير و خانوم ِ خدادوست که بيشتر بهش ميخوره اسمش پورپروين ِ آروني باشه ...
    و ذوق ِ دبير ِ ادبيات و چشمهاي گشاد شده ش ... که سر ِ کلاسش تمام مدت چشمهاش رو با چشمهاي دبير ادبيات پيشين و اون نگاههاي خوفناک مقايسه ميکردم و خلاصه غرق ميشدم تو سال ِ دوم .....




    هــــــــــــــــعي ...
    هنوز چهار صفحه م مونده ...
    باورت ميشه ؟؟ :(

    پاسخ

    نـــــــــه خوب بود باز...پيشرفت كردي...از اون دوزوندم و بروندم خيييلييي بهتر بود:))) كي مي فهمه ؟ خانوم پيشي مث شنا بايد تا الان درساشد خونده باشه نه اين ك بذاره واسه آخر شب و بهانه بياره واس نخودندن مطلبم :دي بعدشم من ك آپ نميكنم خيلي ك دگ بخوام توقع نظر داشته باشم:)) واااي ديدي اصن اومد تو من ياد خ آروني افتادم و تيپش ك كپي خ پورپروين بود....هي مي رفتم تو دوم ميومدم.....اون ت هاشم ك عالي بود :))) خيييليي...بعد من هي يواشكي برگردم در دم برات بگم و زهرا برگرده اذيت كنه و يهو تا حانيه بر ميگرده جفتي بش حمله كنيم بزنيمش :)) و ناخوناي معلم نمايش بره رو مغــــــــــزم:)) مها معرف و زبان شديدا جدين....خدا ب داد برسه....فردا رو بخير بگذره ! جمله رو دشاتي؟:دي بخون تموم ميشه اما عذرت واس دير درس خوندم اصلا موجه نيس خانومم :دي :))
    من هنوز پيش نرفتم عاري!
    همشم مها ميگه اميدوارم از سال پيشت لذت ببري! و من بهش گفتم که من از سال پيشم لذت کامل رو بردم! و حواسم نبود که منظورش از سال پيش. سال سوم نبود! سال پيش دانشگاهي بود!
    تازه ماهم همش مي گفتيم دوما قراره نمايش نيمه شعبان رو بازي کنن. شمس زارت اومد گفت که خانوم پرنيان(مسئول پرورشي) سوما نمايش رو اجرا مي کنن ديگه! نگو مي خواست بگه که پايه هاي جا به جا شده و ما الان پيش هستيم! و دوما سوم... خلاصه منم حالم گرفته شد و ....


    آره عاري...
    خيلي زود گذشت...
    خيلي زود...
    اون روز داشتم به خالجو مي گفتم که اگر موقعي که سوم راهنمايي بودم بهم مي گفتي که يه روز که خيلي دير نيست قراره براي پيش دانشگاهي مطمئنا با تمسخر مي خنديدم و مي گفتم اون روز حالا حالا ها نميرسه...
    پاسخ

    اصن باورت ميشه؟ يني تو اون روزاي خوش كي فك مي كرد ي روز من و تو بشينيم اينجا از پيش حرف بزنيم...پير شديم كوديى پيييير!