• وبلاگ : قااااااصدكانه
  • يادداشت : ك ل ن ج ـــــــ ا ر
  • نظرات : 5 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + نارگل 

    "ممکنه مسخره به نظر بياد ولي واقعا اتفاق ميافته!مي خواي صورت کسي رو که واقعا دوست داره ببيني؟اينو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس
    http://amour-en-portrait.ca.cx/(اين يه بازي فرانسويه)صورت کسي که دوست داره ظاهر ميشه خطر سوپريز شدن!(تقريبا 90%شبيه)من خواستم اين بازيو دور بزنم مستقيما رفتم به اون ادرس گفت اينطوري نميشه بايد به10نفر بفرستيش نميدونم چه طوري فهميد.
    پاسخ

    شمام خوشحاليا ...
    + حانيه 
    عااااااااارررررفه..............
    من ميخونمممممم ايناتوووووو................................ :)
    پاسخ

    حانيييييييييييييييييييييييه :)) گوگووووولي :دي قدم شما رو چشمم :دي :*
    بهش دارم فک ميکنم ...
    نميدونم ...
    شايد ...
    اگه فرزانه بره که حتما بهش بيشتر هم فک ميکنم ...
    بيخيال ...
    بذار فعلا اين دو سه ماهه بگذره ، بعد ...


    وااااي خونه مامانجونم بوديم داشتم هي کانال عوض ميکردم يهو ديديم يکي از کانالا داره سنتوري ميذاره ...
    يني منو ميگيا ... ذووووق مرگ بودم ...
    نگو که اينم نصفه ديدي ... هوم ؟؟ :|
    آخراش بود ... که داره ترک ميکنه ...
    سکانس ِ آخرو دقت کردي اصن ؟؟
    من از اين فيلم سيــــــر نميشم ....
    همون تيکه که چاوشي با حزن ميخونه :
    تنها بودن ..... يه کابوس ِ شومه ......
    اونجا علي داره سنتور ميزنه و تازه از اعتياد در اومده ...
    و هانيه رو بين ِ جمعيت ِ طرفداراش ميبينه که به روش لبخند ميزنه و تشويقش ميکنه ...

    يني دلم ميخواد اون لحظه زار زار گريه کنم واسش ... :(
    بعد که اينو ديدم جو گير شدم ساعت 10 شب با نيلو زديم بيرون پي ِ سي دي ِ جديد ِ چاوشي ...
    لامذهب صدا داره ها ...
    يني اصن رو اعصابه ...
    الانم ميخوام بگوشم ...
    عزيــــــــــــــــــــزم :*

    با اجازه :)
    پاسخ

    مهــــــــا ...مياريش برام؟:)
    + samar 

    واااااااااااااي مها......!!!!!!! يادته اين خانوم طبا رو....؟!

    اگه بگم رو مغزم پاتيناژ مي رفت دروغ نگفتم....! (بنده خدا....!)

    ولي در مجموع يه پديده اي بوووود واسه خودش.....!

    خانوم يه دوووونه خانوووم مطلبت مثل هميشه خوندنيييييي........

    پاسخ

    عزيززز دل خاله :) خووووشگل :) :*
    آخ که من چه قده خوابم ميادش....
    پاسخ

    بخواب خاله...بخواب و اس ام اس سيو كن ....:)
    سلام
    از علي تا به علي فاصله يک آينه است
    آن علي از نجف و اين علي از خامنه است
    به منم يه سري بزن
    پاسخ

    سلام .ممنون:)
    خاطرات رو هيچوقت نميشه حذف کرد...
    تقلا براي حذف هم بيهودس
    مگه نه؟ :)
    پاسخ

    كاملا :)
    آره بابا ...
    فردا باهم برميگرديم ...
    امروزم خبري نبوده ...
    يني دوس دارم اينجور فک کنم ...

    تو هم داري ؟
    هر روز ... گهي تر از ديروز ...
    فقط دارم دعا ميکنم واسه سال ِ ديگه ...
    اگه قرار باشه فرزانه ...
    شايد منم به صبا بيشتر فک کنم ...
    مامانم ميگه برم اونجا ...
    ديگه نميدونم ...
    اصن بيخيالش ...
    نميخوام فک کنم به اين چيزاي گند ...
    لعـــــــــنتي ...
    :(
    پاسخ

    مها؟؟؟ مي خواي بري ؟؟؟واسه چي ؟؟؟؟ مها ؟
    اي واي ...
    مسخره ميکني چرا ؟
    حالا يادم نبود آيه هه رو ...
    تحقيرم نکن :(
    ميدوني ... دلم نميخواد اصن به ديني و خانوم طالب و خوبياش و حرفاش فک کنم ...
    تموم شدن سال سوم از هر جهتم خوب باشه ولي با يادآوري ديني و خانوم طالب قلبم فشرده ميشه ...
    خانوم طالبم کلافه شد بس که بهش گفتم سال ديگه با ما بياد بالا ... ولي حالا شايد جواب داد ... پارسالم خفه کردم خودمو بس که گفتم سوم بياد باهامون ... :)
    وااااي بارون ِ امروزو داشتي ؟
    من ِ الاغ و بگو از سرويس زدم که تو اين هوا خودم برگردم ...
    به غلط کردن افتاده بودم تقريبا :))
    تموم ِ شريعتي آقاهه چسبيده بودم جفتم ...
    نياورانم راننده هه انگاري دعوا داشت :))
    ولي صفا داد ...
    حيف فرزانه نيمد باهام فقط ...

    عاريف ...فــــــــــــردا هستي ديگه ؟؟؟
    ديشديري ديرين ديريدي
    ديشديري ديرين ريديدي

    :)
    پاسخ

    نه نفرمايين ...تحقير چيه ..شما سروري :دي ببين ....من فقــــــــــط عشق كلاساي خانوم طالبو دارم ك ميام مدرسه .... مها! هر روز داره غير قابل تحمل تر ميشه مدرسه ... اممم..بگذريم ....باااروووون امروز واااي مها ....ناجور حساي خوب تو درونم قل قل مي كنه وقتي مي باره:) آره كلي فكرت بودم بارون ك شديد بود و تو رو تو اون خيسي تصور مي كردم:))عب نداره ...اياشلا ي بار دگ با هم برين ....فردا ....امممم...اميدوارم ! :)
    اممممم ...
    سلام :)
    اول اينکه غلط املايي داشت بسي ... که بخاطر مساله ادبيات عفو ميشي :دي
    دومين مساله هم اينه که من نفهميدم پ.نوشت 3 ت رو ...
    سوما ! ميانه نوشتت ربطي نداشت کلا ... نه ؟
    ياد اين کتابايي افتادم که نويسنده مغشوش ِش هرچي مياد تو ذهنش بي کم و کاست مينويسدش ... باز اون تريپ نوشته ها واسه خودشون تعبير دارن ... اين رو نفهميدم من اما :دي
    چهارمين مساله اي ک ذهنمو درگير کرد همين پ.نوشت 6 ِت بود ...
    اين همون جمله هه نيس که شب قدر هي ميخونيم ؟
    اون الغوث هم داشت وسطش فقط ... نه ؟


    :))

    واااااي ...
    پَر و هفته پيش تموموندم ...
    تو بحر غمش ِشم ...
    ديشب داشتم اون کارتون ِ هتل نميدونم چيچي ايا ( پنسيلوانيا ، ترانسيلوانيا ، يا شايد حتي اسپانيا :دي )رو ميديدم ، اسم دختره ماويس بود ...
    ياد ِ ماويس ِ پَر افتادم ... هعي ...
    امروزم يه چي ديگه شورو کردم ...
    وايسا فک کنم ...
    اممم ...
    راجب ملانصر الدينه ...
    نه نه ...
    صدري ...
    نه ...
    ملاصدرا ...
    آهان آره خودششششه :)
    اسم کتاب ِ هم هست "مردي در تبعيد ابدي" ...

    به حافظم آفرين بگو !
    من يه نابغم ... :))
    آخه فقط يه صفحه خوندم ازش ...
    کتابم اهدايي ِ از جانب فرزانه :دي

    بقول ِ مشاور ِ جلف اول راهنماييم :
    bravo !
    ثمر بايد يادش باشه ...
    خانوم طبا رو يادته ثمــــــــــــر ؟؟ :)))))
    پاسخ

    غلط املايي؟؟ جان عارفه راس ميگي؟ نـــــــــه! كجا؟ ما ادبيات نداريم آقا ! يني ك چي !:)) فهميدن پي نوشتاي من ي استعداداي خاصي رو مي طلبه ك تو نداري متاسفانه و از دركش هم عاجزي :))) ببيييين...يني ب اوشكول گفتي محترم : )) اون سبحانك يا لااله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار يا رب بود :)) اين همونه ك خانوم طالب مي گفتت..عزيييزززم....چقـــــدر ماهه ...واي خدا:) بعدشم....كشتي ما رو با اين پر :)) ثمر با توئه...جوابگو باش:)) بخون بخوووون.....ي چيزي ميشي ب هر حال :دي
       1   2      >